خلاصه ماشینی:
"بیش از آنکه غزالی را رد کند، ابن سینا را رد کرده است؛ بنابراین دفاع ابن رشد از فلسفه،مذبوحانه است و نتیجه بررسی آثار ابن رشد، درخشش ابن رشد در فلسفه مشاء شده است؛چون در واقع تنها فیلسوف مشائی که در جهان اسلام و فلسفه اسلامی وجود دارد و شارحارسطو است.
پس از غزالی و اشاعه تفکر اشعری و اشعریگری که در دنیای اسلام نتیجه آنجمود فکری است، تنها کسی که وارد میدان مبارزه میشود و میکوشد راه این تفکر را سدکند، نصیرالدین طوسی فیلسوف بزرگ است و فکر او از اندیشههای تعیین کننده به شمارمیرود و در اوج استیلا و گسترش اشعریگری و رکود اندیشه، بعد از حمله مغول برای منخاص جلوه کند و در نهایت سیر فکری او و دیدگاههایش را مورد بررسی قرار دهد.
بنابراین معلوم میشود که حتیاگر به این مسأله منشأ اخلاقی نیز قائل شویم، بازگشت موضوع به فلسفه نصیرالدین است."