خلاصه ماشینی:
"آقای مدیر هم کلی سر و صدا کرد و خلاصه این که:«چرا وارد معقولات شدی؟»و در آخر گفت:«بیا دم در دفتر تا پروندهات را بزنم زیر بغلت و بفرستمت خانه.
»البته وساطت یکی از معلمان، کار را درست کرد و من فهمیدم که نباید وارد معقولات شد.
وقتی درباره عنقا و نقش انار سؤال میکردیم، با یک حالت خاصی به ما میفهماند که [به تصویر صفحه مراجعه شود] [به تصویر صفحه مراجعه شود] به این زودی و راحتی نمیشود وارد معقولات شد.
»اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام، رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که«تظاهر به دانایی»هرگز جایگزین«دانایی»نمیشود و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با«تحصیل فلسفه»حاصل نمیآید.
باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس به راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت."