چکیده:
سکولاریسم یکی از ویژگیهای فرهنگ،تمده و نظامهای جهان غرب در یکی دو سدهء گذشته بوده و است و بازتابهای بسیار فراوانی در حایت سیاسی و اجتماعی اینگونه نظامها بر جای گذاشته و به اجمال،انزوای نقش مذهب و خنثی کدرن حضور عینی آن در این عرصهها شده است.اساسا سکولاریسم در ظروف زمانی و مکانی حاکمیت کلیسا و آبای آن در قرون وسطی شکل گرفت و بستر و خاستگاه ظهور آن بر ویرانههای الهیات دگماتیک و جزم اندیش و دانش ستیز مسیحیت استوار شد و عملکرد سوء ارباب کلیسا به آن این روند شتاب خاصی بخشید. نوشتار حاضر تلاش دارد از دیدگاههای عام و کلی و همچنین،دیدگاههای خاص و جزئی،به عوامل پیدایی و پایایی سکولاریسم و روند سکولاریزاسیون در بستر فرهنگ مسیحیت اشاره کند و آنها را به تفکیک عوامل دینی،عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی،و عوامل نظری و معرفتی تبیین کند و تأثیر این مفهوم هم پیوند با لیبرالیسم را در عرصهء نظری و عملی سیاست و نظامهای سیاسی غرب بازکاوی کند.
خلاصه ماشینی:
"با انتشار افکار پرهیاهوی کالون دربارهء دیانت مسیح اوج تازهای گرفت و در نیمهء قرن شانزدهم با رواج مذهب پروتستان،به تدریج از قدرت و نفوذ پاپها در دنیای مسیحیت کاسته شد و آنها فقط عنوان رهبری کاتولیکهای جهان را برای خود حفظ کردند(اخوان کاظمی،9731،صص 361-461)؛ هرچند این رهبری با چالشهای فراوانی مواجه شده بود؛زیرا پیش از این،لوتر با رد دکترین(آموزه)دو شمشیر،در معنای اینکه قاضی نهایی و منبع حاکمیت پاپ است، بیان کرده بود که حاکمان دنیوی،قدرت و حاکمیتشان را بهطور مستقیم از خداوند دریافت میکنند و وظیفهء روحانیان بیشتر در ابعاد روحی و معنوی خلاصه میشود.
به همین دلیل در میانهء قرن هفدهم،بیشتر برجستهاندیشمندان اروپایی به این نتیجه رسیده بودند که برای درک تاریخ و تقدیر واقعی انسان نه میتوان به ایمان کورکورانه به انجیل اتکا کرد و نه دیگر میتوان اعتبار علم و فلسفهء یونان و روم یا فرهنگ باستانی اروپا را حجت دانست؛بنابراین،باید ماهیت انسان،که هنوز به طور کامل شناخته نشده بود،به شکل جدیدی بررسی میکرد؛بنابراین،برای انجام این مطالعه،«روش علمی»،که دانشمندن علوم طبیعی(مدرنیستها)بهطور موفقیتآمیزی در عرصههای ستارهشناسی،فیزیک و زیستشناسی به کار گرفته بودند،انتخاب شد.
نقش مکاتب و نظریههای معرفتی علاوه بر عوامل پیشین،در عرصهء علوم نظری و مبادی معرفتی،بر اثر تحولات پیش گفته اندیشهها و مکاتب جدیدی جایگزین الهایت جزمگرای مسیحی شدند که نقش مهمی در زمینهسازی،پیدایش و تحقق سکولاریزاسیون ایفا کردند که برخی از آنها به شرح زیر هستند: *اندیشه قداستزدایی برمبنای این اندیشه،فرد و جامعهء سکولار به امر مقدس اعتقاد و اعتنا ندارد."