خلاصه ماشینی:
"او در این کتاب مبانی نظریای را که در کتابهای مهم دیگر خود،به ویژه«روح مکان: به سوی پدیدارشناسی معماری»و«سکونت:به سوی معاریای تمثیلی»طرح کرده،در قالب بررسی تاریخ معماری غرب از منظری پدیدارشناسانه و با مثالهایی عینی روشن ساخته است.
نوربرگ-شولتس در این کتاب کوشیده است این جریان را در قالب نمونههای واقعی و سیر تحول آنها در معماری غرب نشان دهد.
پس هدف اصلی معماری این است که به انسان کمک کند وجودش را معنادار سازد؛نه اینکه فقط نیازهای جسمانی او را برآورد.
چنین رویکردی یعنی توجه به خصایص طبیعی و انسانی و روحانی آثار معماری و نگریستن به معماری با در نظر گرفتن این خصوصیات و معنایی که از تعامل این خصوصیات حاصل میشود.
اصطلاح«سکونت»مکانهایی را هم که انسان آنها را برای تحقق این سه شیوه به وجود آورده است شامل میشود.
در این باب تحولاتی که در بسط و گسترش زبان معمارانه در قالب گونههای اصلی آن روی داده است تبیین میشود.
نویسنده با این دیدگاهکه هر فضای سازمانیافته متشکل از عناصر مرکز و راه و قلمروهاست،میکوشد رابطه بین این سه عنصر،به ویژه طرز سازماندهی فضایی دو عنصر راه و مرکز را،در چارچوب جهانبینی و نگرش حاکم در هر دوره معماری تبیین کند.
در این شیوه بررسی مثلا میتوان دریافت که نظام فضای رومی و فضای مصری هر دو مبتنی بر سازماندهی محوریاند؛اما تفاوت در اجزای تشکیلدهنده فضا و جهانبینیهای متفاوت حاکم بر سازماندهی فضایی آنها سبب میشود که دو مفهوم کاملا متمایز از فضا و انتظام آن حاصل شود."