خلاصه ماشینی:
"در وهله اول مردم باید بدانند که میبایست برای لذت بردن از اندیشه یا اثر هنری ارزش ریالی بپردازند؛دوم اینکه دولت بداند هنر و هنرمند بخش انکارناپذیر دارایی و سرمایه ملی است؛و سوم اینکه اقتصاد فرهنگ و هنر باید بخشی از تولید ناخالص ملی،بخشی از درآمد ملی،درآمد سرانه و جزو شاخصهای اقتصادی مؤثر در اقتصاد ماکرو (microeconomics) شود.
شما روی مسئله کارآفرینی خیلی تأکید داشتید؛آیا این کارآفرینی در حوزه فرهنگ و هنر هم بازدهی دارد و می تواند باعث بالندگی این بخش شود؛هم از آن رو که هنرمند بتواند درآمدزایی کند و هم افرادی را در جهت فعالیت های فرهنگی-هنری تربیت و به کار مشغول کند؟ بله،من مدتها پیش در کلاسهای دانشگاه مسئله کارآفرینی را مطرح کردم،که اتفاقا برخی از دانشجویان هم پس از فارغالتحصیلی کارآفرین فرهنگی-هنری شدند.
حتی زمانی که این مسئله در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد،پاسخ ما این بود که نمیتوان این دو جریان را مقدم و مؤخر یا زیرمجموعه دانست؛فقط میشود گفت ما برای مهندسی فرهنگی هم نیازمند اندازه گیری و شاخص هستیم که اینها مربوط به اقتصاد فرهنگ و هنر است."