خلاصه ماشینی:
"6آبادان در چشم شرکت و کارکنان انگلیسیاش هویتی یکدست نداشت؛البته «شهر»ی وجود داشت(که گاهی به آن بازار هم میگفتند)، اما این آبادانی نبود که آنها میشناختند-جایی شلوغ و بد آب و هوا بود و منبع تأمین نیروی کار غیر اروپایی،و در تصور استعماری همان«شهر بومی»محسوب میشد که در هر جایی پیدا میشود.
92 پیش از ویلسون،ساختمانهای بزرگ آبادان را مهندسان شرکت با پیروی از دستور کاری ساده و کارکردی میساختند که بر اساس آن طاق نماهایی را پیرامون ساختمانی آجری یا انباری با سقف فولادی قرار میدادند؛03اما ویلسون در ایران به زبان معماری مشخصی دست یافت که حد وسط دو اثر معماری مشهور شرکت در انگلستان بود:یکی دفتر مرکزی شرکت(0291-4291) در فینزبری سرکس لندن13،که طرح آن را لاتینز به سبک نورومی23ظریفی تهیه کرده بود؛و دیگری غرفهء شرکت نفت ایران و انگلیس در نمایشگاه امپراتوری بریتانیا در ومبلی(4291)33که آن را شبیه به خان یا سرا پردهای ایرانی ساخته بودند.
بوارده،آبادان، نقشهء سال 0591، مأخذ:شرکت ویلسون میسون و شرکا ویلسون و شرکت نفت بسیار دیر دریافتند که این نوع مسائل نیاز به نگرش برنامه ریزی منطقهای دارد و در آن هنگام نیز یا ارادهء انجام این کار را نداشتند،یا ناسازگاری آنان با دولت ایران بدانجا رسیده بود که در پی چنین راه حلی نبودند.
با این آمیزش،امکان نمایش سلسله مراتب سیاسی و قومی در دستگاه سلطنتی و آرایش عناصر تاریخی جذب شده فراهم میآمد:محوری طولانی و مجلل که متوجه حاکم نشین میشد و در جوار آن،ساختمانهای متفاوتی برای مجموعه کارکنان دولت قرار میگرفت؛تبعیض در برخورداری از واحد مسکونی که با توجه به میزان در آمد و رتبه و نژاد،به صورت عمودی(تفاوت ارتفاع)و افقی (فاصله)نشان داده میشد؛و تمامی جلوههای فضایی استبداد همچون خیابانهای شعاعی،دیدهای پایانی، میدانها،و خیابانهای کمر بندی که بلوارهای جدا کننده را به یکدیگر متصل میکرد و نظیر اینها."