خلاصه ماشینی:
"در اثر دگرگونیهای چشمگیری که از نیمهء دوم دههء هشتاد میلادی به این طرف در اتحاد جماهیر شوروی پیوسته بهعمل میآید،در جمهوریهای مسلمان آسیای مرکزی هم مردم به جنبش آمدهاند و از حقوق پایمال شده و آرمانهای برباد رفتهء خود با جوشوخروش حرف میزنند و به امید هرچه زودتر عملی شدن آنها سازمانها و مؤسسات نو اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تشکیل میدهند.
ولی امروز از بس که به علت سیاست بازیها و ایدئولوژیگریها که در شوروی سالیان دراز جای داشته و غرض اصلیاش جدااندازی میان اقوام ایرانی بود،دوباره برقرار کردن اسم مشترک و از نظر تاریخی معمول و مشهور زبانهای رایج در ایران،تاجیکستان و افغانستان،یعنی زبان فارسی،اهمیت بزرگ تاریخی-فرهنگی پیدا کرده است.
طرف دیگرش که به نزدیک روشنفکران تاجیک مهمتر از همه میشود تقاضای مشخص سیاسی است که عبارت بود:اغلب مردم از حکومت خواست که زبان تاجیک(فارسی)زبان رسمی جمهوری تاجیکستان اعلام شود،و در ضمن مقام پیشینهء آن در جامعه برقرار کرده شود.
در اثر این همه انواع فشار سیاسی و ایدئولوژیکی،که ذکرشان گذشت،دایرهء فعالیت و نفوذ اجتماعی زبانهای ملی،از جمله زبانهایی مثل زبان فارسی تاجیکان که حامل فرهنگ مثبت چند صد ساله بودند،تنگتر شده و از نیروی تاریخی و فرهنگی آنها بحد چشمگیری کاسته شد.
برای مشخصشدن این مسأله صلاح میدانم که باز به وضع کنونی زبان فارسی در تاجیکستان رو آورم و برخی جهتهای حاضر آنرا شرح دهم: البته در آغاز در آن وضع ناگوار ایدئولوژیکی فرهنگی که سالیان دراز در جامعهء شوروی برقرار بود،همهء زبانها و فرهنگهای ملی بویژه ملل مسلمان حال بدی داشتند."