چکیده:
رشیدالدین فضل الله همدانی (متولد حدود 648 و مقتول به سال 718 هجری)، طبیب و مورخ و دیوانسالار و وزیر سه پادشاه دولت
ایلخانی، به اعتبار تألیفها و تصنیفهای گسترده و متنوعی که از او به یادگار مانده و نیز سیاست کشورداری او و اثری که در بازآوردن
شیوه ایرانی ملکداری در حکومت جانشینان هولاگو در این سرزمین داشته و اصلاحاتی که به نام ایلخانان اندیشیده و به اجرا نهاده است
از بزرگان تاریخ و ادب و سیاست ایران زمین به شمار میآید. آثار مکتوب گرانسنگ او هنوز چنانکه باید به بررسی درنیامده، و شماری
از آن حتی بر اهل تحقیق نیز شناخته نشده است. سوای جامعالتواریخ که به تصدیق محققان شرق و غرب نخستین تاریخ جامع عالم
شناخته شده، و مقالههای علمی او در معارف گیاهی و کانی و نامههای بازمانده از وی که سرشار از فواید اجتماعی و ادبی و تاریخی است،
مجموعه رسالههای رشیدالدین فضلالله، که بخش عمده آن تاکنون از نظر محققان دور مانده، گنجینهای سرشار از معارف ایرانی و اسلامی
و حاوی مباحث فراوان در علوم قرآنی و کلامی است. گذشته از طرح مسائل علمی و مباحث نقلی و نظری، رشیدالدین در این رسائل
بارها و به مناسبت از احوال زندگانی و علم آموختن و بارآمدن خود سخن گفته و به مناسباتی که با علما و عرفا داشته و نیز تلاشهایی که
طاعنان و رقیبان و بدخواهان برای تخطئه سیاسی، علمی، و عقیدتی او به کار
میبردند یاد کرده است. موضوع عمدهای که از سوی محققان تاریخ عصر ایلخانان وپژوهندگان احوال و آثار رشیدالدین فضلالله مورد بحث بوده، دین و اعتقاد حقیقی اوست، که هرچند دست کم تا این اندازه اتفاق نظر
هست که او از خانوادهای یهودی برخاسته بوده، اما اینکه آیا پدران او اسلام آورده بودهاند یا خود وی هنوز در سایه ابهام و محل بحث
است. اشارههای رشیدالدین در رسالههای اکثرا منتشر نشدهاش درباره دین و حقیقت اعتقاد او، که موضوع این بررسی است، میتواند
پرتو تازهای به این مقوله بیفکند.
خلاصه ماشینی:
"در میان این بحث و استدلال میگوید: {در} بطلان دین و کتب دیگر ادیان در قرآن مجید آیات عظیم بسیار ظاهر آمده و در آن هیچ شبهتی نمانده؛ لکن به واسطه آنکه اهل کتاب به نصوص قرآن مجید در آن بحث ملزم و ساکت نمیشوند، چه ایمان ندارند و بر کفر و ضلالت اصرار مینمایند، این ضعیف به توفیق ایزدی و یمن نور هدایت مصطفوی که او بدان مشرف گشته است چند دلیل از نصوص تورات و انجیل جهت الزام ایشان استنباط کرد بر وجهی که ایشان را مجال سخن و اعتراض نماند...
10 رشیدالدین در بسیاری از رساله هایش و در هر فرصت به ایمان و «نیت» مسلمانی خود و حتی پدرش تأکید نموده، که نمونهای بسیار گویا از آن شرح یاد شده در آغاز رساله نهم از کتاب توضیحات، «در بیان احوال معارضین مفترین» است: کاتب و قایل این حروف اقل عبادالله و احوجهم الی رحمته فضلالله بن ابی الخیر بن عالی المتطبب الهمدانی المشتهر بالرشید الطبیب ختمالله له بالحسنی به خدمت علما و افاضل اسلام ...
آزاداندیشی رشیدالدین در جاییکه ملاحظهکاری سیاسی یا اجتماعی و بخصوص احتیاط در برابر بداندیشان و رقیبان و حاسدان بسیارش مانع نمیشده بروز و ظهور داشته است، چنانکه بارها به علمای اهل کتاب غیرمسلمان تاخته اما از عالمان دیگر مذاهب و عقاید بیشتر به مدارا یاد کرده، و از این نمونه است سخن او در مفتاحالتفاسیر درباره شیوه تألیف و تصنیف خود: این ضعیف را بکرات اتفاق افتاده و با کسانی که ایشان به حکمت و دانش و پیشوایی بتپرستان مشهور بودند و بر شیوه و اسرار و حقایق و دقایق رموزی که معتقد ایشانست واقف شده بحث کرده."