خلاصه ماشینی:
"نوع نگاه آنسلم به وجود خداوند و موضوع ایمان و عقل چگونه بوده است؟ آنسلم میگوید در صورتی که این هستی بزرگ،وجود واقعی نداشته باشد،صاحب آن وجود در مرتبهای نازلتر از وجودی قرار میگیرد که به واقع هست.
این اثر در چه مرحلهای از زندگی آنسلم نوشته شده است و آیا در عصر خود نیز محل چالش و بحث بوده است یا نه؟ مورخان،حیات فکری آنسلم را به سه دوره تقسیم میکنند:دوره اول،ورود به دیر"بک"در نور ماندی و اقامت در آن به عنوان یک راهب(3601-8701)؛ دوره دوم،دوره ریاست دیر(8701-3901)؛و بالاخره دوره سوم،دوره اسقفی وی در کانتربری(3901-9011).
این کتاب با واکنش راهبی کاتولیک به نام گونیلون(یا گونیلو)مواجه میشود و آنسلم پس از اقامه برهانی مشهور،هر کسی را که این امر بدیهی را انکار کند،سفیه میانگارد؛این سفیه به کسی اطلاق میشود که در دل خود میگوید خدا وجود ندارد."