چکیده:
این مقاله ضمن بیان مختصر سرگذشت نرجس خاتون از تولد تا وفات، به ذکر مراحل عمده زندگی ایشان می پردازد. هدف از پرداختن به سرگذشت معجزه گونه مادر منجی عالم بشریت، تبیین سفر باطنی و روحانی برای رسیدن به توحید کامل، ایمان به نبوت و عشق به ولایت و نیز روشن کردن این امر است که طی کردن راه سعادت و رسیدن به سرمنزل مقصود از طریق تسلیم شدن در مکتب اسلام و عشق به ائمه اطهار(علیهم السلام) ممکن و مقدور می باشد. علاوه بر آن، الطاف خاص الهی برای هدایت انسان و نجات نوع بشر در این داستان به خوبی آشکار و پدیدار است.
خلاصه ماشینی:
در این روایت، نرجس خاتون دختر قیصر روم معرفی شده که در عالم رؤیا، حضرت فاطمه (علیها السلام) او را به اسلام دعوت کرده اند و او خود را به اسارت لشکریان اسلام در می آورد تا به سامرا و بیت امام هادی(علیه السلام)برسد.
ترسیم سیمای او در حقیقت، نمایان ساختن اعجاز دین خاتم الانبیا در پروردن انسان های نمونه و ساختن قهرمانان عجیب تاریخ بشریت است که خود گواهی بر تأثیر امامت و ولایت در گوهر وجودی آدمی است، با تأکید بر این مطلب که همواره می توان در قلمرو ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) و با سپردن دل و جان به آنان، قله های رفیع توحید ناب را طی کرد و با کیمیای عشق در دریای زلال معرفت غرق گشت و سعادت تسلیم بودن به نحو کامل در برابر خداوند و فنای در حق را دربر کشید.
ملیکا که دورانی از زندگی خویش را در اوج رفاه و مادیات گذرانده و در کاخ قیصر روم به عنوان عزیزترین شاهزاده در تنعمات دنیوی و افتخارات اجتماعی غرق بوده است، باید از تمامی آنها رها شود، به لباس یک اسیر درآید، سختی ها را متحمل شود، مورد اهانت سنگین خرید و فروش قرارگیرد، از شاهزادگی تا بردگی فرود آید و همه را به خاطر خدا و عشق به ولی خدا به جان خریدار باشد، تا از این طریق هر آن وجود او از ناپاکی ها تطهیر گشته و به فضایل و کمالات آراسته گردد.
(شیخ صدوق، 1363، ج 1، ص 3ـ7) سرانجام غروب چهاردهم شعبان سال 255 قمری فرارسید و امام(علیه السلام) حکیمه خاتون را که محرم اسرار امامت و ولایت قرار داده بود، امر کرد که نزد نرجس بماند; زیرا امشب مولود شریف و ارجمند او متولد می شود و این فرزند از نرگس، و نه از غیر او، خواهد بود.