چکیده:
تاریخنگاری کلاسیک-یونان و روم باستان-به صورتی مداوم و دقیق به تاریخ روابط ایران عهد هخامنشی و دنیای باستان و به ویژه جهان یونانی در قرون پنجم و چهارم ق- م اشاره نموده است.مجموعه بینظیری از این دقت تاریخنگری که بوسیله نویسندگان یونانی نگاشته شده است در دست است و به صورتی روشن تحولات امپراتوری هخامنشیان را تبیین مینماید.آنچنان که تاریخ ایران شناخت کلی خود را از آن دولت،به طور کلی مدیون تلاشهای آن نویسندگان و محققان بوده و تاریخ گذشته خود را از دیدگان آن مورخان و نتیجه اندیشه و تلاش علمی و دقت تاریخی آنها میداند.
در فرایند چنان تلاشی،بیشتر به سیاست دولت شهرهای یونانی به رهبری آتن و پارسیان پرداخته شده است.این در صورتی است که توجه به چنان شرایطی باید در فضای مثلثی که دو ضلع آن را پارسیان و یونانیان-منظور اتحادیههای آتنی است-و ضلع دیگر آن را اسپارتیان تشکیل میدهند بررسی شود.
روابط سیاسی-اقتصادی دولت اسپارت با مجموعه دولت شهرهای یونان شمالی و نوع خاص حکومت الیگارش و درونگرایی آن دولت از عمده مسائلی است که به آن کمتر پرداخته شده و به ویژه تحولی که حضور نظامی اسپارت در مسائل یونان و در ارتباط با حضور نظامی و دیپلماتیک پارسها در کناره دریای اژه به وجود میآورد قابل بررسیهای جداگانه است که مقاله درصدد دستیابی به آن میباشد.
خلاصه ماشینی:
"بوجود آمد در این اتحادیه اسپارت شرکت نمود و نیروهای نظامی خویش را در خط مقدم
م حدود چهل سال گذشته بود و در این میان آتن و نیروهای دلوس بسیار خستهتر از
از نابودی آتن که منجر به قدرت یافتن اسپارت میشد برای ایران سودمندتر خواهد بود و در
یکسال قبل از این تاریخ،دوره دوم جنگهای پلوپونزی در یونان آغاز شده بود.
در دوره حکومت داریوش دوم،ایران از لحاظ سیاست خارجی و به ویژه در یونان و گسترانیدن جنگهای داخلی آن بسیار قوی بود و استراتژی بینظیری را در تخفیف قدرت
اما شاید بتوان گفت که او مایل بود در آینده از حمایت اسپارت برای دستیابی به تخت و تاج ایران و مبارزه با برادر خود اردشیر دوم استفاده نماید.
ایران برای نابودی کامل آتن بطور مرتب ادامه خواهد یافت و از ارتش اسپارت پشتیبانی
بود به تخت نزدیکتر است و در این مورد سیاست داریوش را در انتخاب خشایارشا که
اردشیر دوم به درستی درک مینمود،همانگونه که آتن با کمک نظامی ایران به دست اسپارت
تقویت و پشتیبانی آتن باید حریفی روبروی اسپارت که دولت هخامنشی را با خطر روبرو ساخته بود
تنها چیزی که اسپارت از شاه ایران میخواهد این است که
و مرگ لئونیداس پادشاه اسپارت را که در نبرد ترموپیل کشته شده بود درآورد و اردشیر
فرناباز56به فرمانروایی آسیای کوچک برگزیده شده بود در سارد فرمان اردشیر را که به
میخواستند؟مسلما نه به شرط آنکه اسپارت با ایران متحد نشده بود!اردشیر دوم اسپارت
این شکست سیادت آنان را در یونان زایل کرد،چنانچه نظر دربار ایران نیز از آنها برگشت،وقتیکه"