چکیده:
در این مقاله آزادی به «آزادی از» و «آزادی در» تقسیم شده است. نویسنده معتقد
است این تعبیر ابداع خود ایشان و بیان دیگری از آزادی مثبت و منفی است. نویسنده
معتقد است که آزادیهای بهدستآمده در تاریخ مبارزات ایران همه از نوع «آزادی
از» بوده است. در حالیکه آنچه مهم است این است که این آزادی به «آزادی در»
تبدیل شود و برای تحقق این امر باید آزادی را هدف دانست نه وسیله.
خلاصه ماشینی:
"در همه این موارد آزادیهای به دست آمده که آزادیهای منفی بود باید در اثر راهنمایی پیشروان فکری بدل به «آزادی در» میشد و توانگریهای فرهنگی چندان فربه میشدند که جا را برای خود بیشتر و بیشتر باز میکردند; ولی چنان چیزی اتفاق نیفتاد و حسن استفاده از آزادی صورت نگرفت.
ما باید آزاد باشیم تا بتوانیم تجارت کنیم، تحصیل کنیم، مسافرت کنیم; ولی خود تجارت و تحصیل و سفر یا قدرت و امکان انجام آنها آزادی نیست; بلکه اموری است که پس از تحقق آزادی تکون پیدا میکند.
3. این مطلب که آزادی هدف و مطلوب بالذات باشد، چیزی است که آیزایا برلین آن را به میل منتسب میکند ولی این دیدگاه از سوی بسیاری از صاحبنظران باطل شناخته میشود: به گفته تیلور لیبرالها مدعی آناند که آزادی ذاتا ارزشمند است و میباید فی نفسه به خاطر خود آن تعقیب شود.
لیبرالها نمیگویند چون آزادی ارزشمندترین چیز دنیاست ما باید آزادی انتخاب برنامههایمان را فی نفسه به خاطر خود آزادی داشته باشیم; بلکه میگویند برنامهها و کارهای ما مهمترین چیز در زندگی ما است و به علت همین اهمیت است که باید آزاد باشیم تا آن را تحقق بخشیم و در صورت کشف خطا در آنها تجدید نظر کنیم.
کارول گولد با تصدیق این نکته میگوید: ما در حالیکه ظاهرا به خاطر مقاصد درونی هر برنامه خاصی به انجام آن مبادرت میکنیم، اما هدف غائی هر فعالیت واقعا آزادانه، خود آزادی فی نفسه است; در نتیجه آزادی نه تنها امری است که ارزش میآفریند، بلکه چیزی است که همه ارزشهای دیگر به خاطر آن پیگیری میشوند و بنابر این چیزی است که همه آن ارزشها با توجه به آن ارزشمند میشوند(گولد 1987، ص 118)."