چکیده:
اخلاقی نتیجه عادت است اما کسب فضایل ذهنی بنابر گفته و مکتب اخلاقی ارسطو نیازمند تجربه و زمان است و کار مرجع و کتابدار مرجع خوب بودن،در طول زمان و با کسب تجربه بدست میآید. حکمت عملی تنها با کلیات سروکار ندارد،بلکه با جزییات هم سروکار دارد.زیرا مرد صاحب حکمت عملی،مرد عمل است و عمل با جزییات ارتباط دارد. بدینجهت در بعضی موارد کسانیکه از شناخت علمی(فضیلت نوع اول)بیبهرهاند ولی تجربه دارند،در امور مختلف در عمل موفق تر از کسانی هستند که از شناخت علمی بهرهورند. پس ما هم اگر بدانیم که مصاحبه مرجع گفتگویی است بین مراجعهکننده و کتابدار و اینرا هم از طریق کلاسهای آموزشی یاد گرفته باشیم(دانش-شناخت علمی)،اما اگر ندانیم اصول و قواعد آن چگونه است و چگونه باید با مهارت مصاحبه مرجع را پیش برد،از حکمت عملی برخوردار نیستیم و این در گرو تجربه و زمان است. در این مقاله بهفضیلت مرجع خواهیم پرداخت و از آنجایی که کتابدار مرجع خوب نیازمند تجربه و زمان است،بهبررسی این موضوع و تقابل آن با مکاتب اخلاقی ارسطو میپردازیم و در نهایت به نتیجهگیری جالبی دست خواهیم یافت.له بهتعریف مختصری از 5 فضایل ذهنی خواهم پرداخت، از جمله علم و هنر و بعد در مقایسه با حکمت عملی(که طبق تعریف ارسطو نه علم و نه هنر است)رابطه نزدیکی با این جمله که حتما بارها شنیدهاید که«کار مرجع نه علم و نه هنر است»،را بررسی خواهیم کرد و به این موضوع خواهیم پرداخت که کار مرجع نوعی حکمت عملی است. در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان کتابدار مرجع خوبی بود،میتوان گفت ما باید از مدل ارسطو پیروی کنیم تا بتوانیم کتابدار مرجع خوبی باشیم. بیشترین تأکید من روی حکمت عملی است و کار مرجع را با فضیلتهای ذهنی ارسطو مقایسه میکنم که کتابدار مرجع خوب باید فضیلتهای ذهنی داشته باشد نه فضایل اخلاقی،زیرا فضایل
خلاصه ماشینی:
"پس ما هم اگر بدانیم که مصاحبه مرجع گفتگویی است بین مراجعهکننده و کتابدار و اینرا هم از طریق کلاسهای آموزشی یاد گرفته باشیم(دانش-شناخت علمی)،اما اگر ندانیم اصول و قواعد آن چگونه است و چگونه باید با مهارت مصاحبه مرجع را پیش برد،از حکمت عملی برخوردار نیستیم و این در گرو تجربه و زمان است.
پیشگفتار اجازه دهید به این سؤال کمی فکر کنیم:چه عواملی باعث میشود که کتابدار مرجع خوبی باشیم؟آیا میتوانیم اصول و روشهای خاصی را تعریف کنیم که اگر طبق آن اصول عمل کنیم کتابدار مرجع خوبی هستیم و یا باید کتابداران مرجع را براساس (به تصویر صفحه مراجعه شود) تعداد پاسخهای صحیحی که به سؤالات میدهند،ارزیابی کنیم؟ کدامیک میتواند بهترین پاسخ به سؤال ما باشد؟!!
حال این سؤال پیش میآید که آن فضیلتهای ذهنی که کتابدار مرجع باید داشته باشد،کدامند؟ آنچه ارسطو در تعریف فضیلتهای ذهنی بهعنوان حکمت که معمولا تحت عناوینی چون احتیاط؛مصلحت و یا حکمت عملی ترجمه و تعبیر میشود،چیست؟بهمنظور اینکه استدلالم را توضیح دهم قدری درمورد ارسطو و مکتب اخلاقی ارسطو توضیح خواهم داد.
چگونه باید اینها را برای کتابدار مرجع بهکار برد؟چرا باید اصلا با کاربرد نظریات ارسطو خودمان را به دردسر بیاندازیم؟من معتقدم که خیلی مهم است که ما درک و شناخت مناسبی از چیزی که خوب بودن در کار مرجع است و از همه مهمتر از چیزیکه (به تصویر صفحه مراجعه شود) باعث میشود کتابدار مرجع خوبی باشیم،داشته باشیم.
دانش نظری مثل شناخت نمایهها،منابع مرجع و دانش عملی که فقط با کسب تجربه بدست میآید و این همان حکمت عملی است که ارسطو بیان میکند که حکمت عملی یعنی آموزش داده میشود اما با تجربه در طول زمان کاملتر میشود."