چکیده:
کوبیسم (Cubism) در لغت به معنای«مکعبگرایی،حجمگرایی» است.این عنوان توسط منتقدان در سال 7-1906 م به آثار نقاشان جوان اروپا (پیکاسو و براک)،( Picasso و Braque )پس از رویکرد به نظریههای سزان (Cezanne) و همچنین نظریهی انیشتین در مورد زمان به عنوان بعد چهارم و پیشرفت علم به خصوص در جهان فیزیک،داده شد؛و در ادامه مشتقات مختلفی مانند:کوبیسم تحلیلی (Analytical cubism) ، کریستالیسم (Cristalism) ،ترکیبی (Synthetic) ،سیلندریسم (Cylinderism) و فوتوریسم (Futurism) ،از آن به وجود آمد. پژوهش در مهمترین مکتب اوایل قرن بیستم(کوبیسم)و شاخههای آن مطالب آموزندهای را به همراه دارد.این مکتب از انحلال فرهمها در فضا شروع شد و به انتزاع رسید و با زیرپا گذاشتن قوانین دوران رنسانس،انقلابی در هنر پدید آورد و مسیر و روند هنر در سراسر جهان را عوض کرد.
خلاصه ماشینی:
این عنوان توسط منتقدان در سال 7-1906 م به آثار نقاشان جوان اروپا (پیکاسو و براک)،( Picasso و Braque )پس از رویکرد به نظریههای سزان (Cezanne) و همچنین نظریهی انیشتین در مورد زمان به عنوان بعد چهارم و پیشرفت علم به خصوص در جهان فیزیک،داده شد؛و در ادامه مشتقات مختلفی مانند:کوبیسم تحلیلی (Analytical cubism) ، کریستالیسم (Cristalism) ،ترکیبی (Synthetic) ،سیلندریسم (Cylinderism) و فوتوریسم (Futurism) ،از آن به وجود آمد.
»(فردریک هارت،1382، 972) با مرگ سزان در سال 1906 م و تشکیل نمایشگاهی از آثارش و همچنین انتشار نامهی مشهور او دربارهی بازنمایی طبیعت به کمک استوانه،کره و مخروط به نقاشان جوان فرصت داد تا به نیت اصلی سزان پی ببرند:گنجاندن شکلهای واقعی در چارچوب فضایی که خواص واقعی سطح دو بعدی تابلو و جلوههای توهمی سه بعدی،آگاهانه و به طرز ظریفی در آن سازگار میشوند(هلن گاردنر،1365،621)این تأثیر را میتوانیم در تصیری از گرترود استاین (Gertrude stein) اثر پابلو پیکاسو(تصویر شماره 1)مشاهده کنیم.
چنین مینماید عنصر چشمگیر(تمهیدی برای گسترش دید)که در اینجا پردهای در سمت راست بالای تابلو است در پشت بقیهی تصویر جای دارد هرچند در بقیهی تصویر نور از چندین جهت متفاوت و متضاد میتابد و به همین سبب پدید آمدن سایه را ناممکن میسازد؛خطهای حامل دفترچهی نتی که بالای ویولون معلق است گویی از صفحه جدا شده و با سطح تخت تصویر در یک ردیف قرار گرفته اند(فردریک هارت،1382،6-975) در تصویر دیگری از همین شیوه با نام چهرهی دانیل هانری کانوایلر (Daniel-Henry KAHNWEILER) اثر پیکاسو(تصویر 4)که چند ماه پس از آن نقاشیشده،و سطوح کوچک باز هم ریزتر شده در پایین خطهای محو دو دست به هم چسبیده،و دو طرف آن حجمپردازی اشیاء با گذار تدریجی از روشنی به تاریکی،شیوهای که در نقاشیهای سنتی برای سه بعد نمایی به کار میرفت،در نقاشیهای کوبیستی کریستالیسم همچنان آشکار است؛اما،همانگونه که در چهرهی کایلر دیدیم،این حجمنمایی همواره تکهتکه است.