چکیده:
در این گفتوگو آقای دکتر سروش تلاش کرده است با ارائهی شواهد و
قرائنی از قرآن، این فرضیه را به اثبات برساند که وحی همان تجربهی دینی، و قرآن
سخن پیامبر است؛ به همین جهت، همهی لوازم تجربه و سخن بشری بر آن بار میشود.
خلاصه ماشینی:
"آفتاب، ش 15 چکیده: در این گفتوگو آقای دکتر سروش تلاش کرده است با ارائهی شواهد و قرائنی از قرآن، این فرضیه را به اثبات برساند که وحی همان تجربهی دینی، و قرآن سخن پیامبر است؛ به همین جهت، همهی لوازم تجربه و سخن بشری بر آن بار میشود.
اشاره بخش اول: تحلیلی کلی فرضیهی اصلی جناب آقای سروش در این گفتوگو و در مقالهی «بسط تجربه نبوی»، که بعدا در قالب کتاب عرضه شد، و نیز در مقالهی منتشرشده در مجلهی فصل و وصل (شمارهی 1) این است که وحی همان تجربهی دینی است؛ از این رو، ویژگیهای عمومی هر تجربهی دینی را داراست: اولا، متأثر از باورها، سلایق، زبان، فرهنگ، علوم، آداب و رسوم رایج در جامعهی خاص تجربهکننده است؛ ثانیا، عمومی و همگانی است و اختصاصی به پیامبران ندارد؛ و ثالثا، وابسته و متکی به شخص تجربهکننده میباشد و با تغییر در احوال روحی، عقلی و حتی جسمی او تغییر میکند.
آیا از جای دیگری غیر از قرآن گرفته شدهاند؟ از این رو، ایشان یا باید بپذیرند که دچار اشتباه متدولوژیک فاحش شده و مدعای ایشان بیاعتبار است، و یا باید بپذیرند که با توجه به آیات صریح قرآن، وحی پدیدهای الاهی و کلام خداوند است؛ نه کلام پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم .
» با صرفنظر از مخالفت این نظر با آیات صریح قرآن و روایات و ادلهی عقلی در باب عصمت وحی، که همگی واضع شریعت و احکام فقهی را خداوند میدانند، پرسش این است که اگر وحی و قرآن تراوشات ذهنی پیامبر است، آقای سروش از کجا دریافتهاند که خدا بر قانونگذاری پیامبر صحه گذاشته است؟ عقل عادی و عرفی و فلسفی که از راهیابی به این صحهگذاری ناتوان است."