خلاصه ماشینی:
"نویسنده در ادامه نوشته خود درصدد است که نشان دهد در طول تاریخ تمدن اسلامی در میان ملل مختلف مسلمان، فرهنگ مدارا با صاحبان ادیان دیگر و اجازه نقد و نوشتن کتابهای انتقادی نسبت به دین اسلام، وجود داشته است و در مقابل مسلمانان نیز با پاسخگویی به شبهات آنها زمینه رشد علمی را هرچه بیشتر فراهم میکردهاند و در این راستا نمونههای زیادی را برمیشمارد.
مثلا امویان که خود را رهبران سیاسی مردم میدانستند، در دینورزی بر غیرمسلمین سخت نمیگرفتند، ازاینرو آنها توانسته بودند به نقد دیدگاههای اسلامی بپردازند و با مسلمانانی که هنوز تجربهای در زمینه مباحث فلسفی نداشتند، مباحثه و مناظره کنند و این مسایل زمینه آن را فراهم آورد که جنبش ترجمه در سده دوم رونق زیادی بگیرد.
در نتیجه این جنبش، مسلمانان با میراث فکری غیرمسلمین آشنا شدند و توانستند از آنها در مباحثات کلامی و غیره استفاده کنند، بهگونهای که به مرور ردیهنویسی بر کتابهای مخالفان اسلام، آغاز گردید اما در این راه هیچگونه اهانتی به صاحبان آراء مخالف روا داشته نمیشد."