خلاصه ماشینی:
"آنچه شخصیتهای داستایوفسکی همواره در زندگی خود با آنها روبهرو میشوند،مواجه شدن با نیروها و امکانهای خفته و ناشناختهی وجود خود،در شرایطی بحرانی نظیر:ترس،خشم،رنج،بیماری،عشق و مرگ است.
آن چه باعث به وجود آمدن احکام و قوانین اخلاقی میشود،همانا وجود «شر»در جهان خارج و همینطور امکان بروز اعمال شرورانه در درون خود انسان است.
در اینجا به روشنی میتوان دریافت که فقدان حضور خدا در جهان،تمامی مکانیزم اخلاقی را زیر سؤال میبرد،همانگونه که خود داستایوفسکی در جملهی معروف حود،از زبان«ایوان»از شخصیتهای رمان برادران کارامازوف میگوید:«اگر خداوند وجود نداشته باشد،همه چیز مجاز است».
شیطان همواره در مواجههی خود با آدمهای رمان،بر روی نقاط تیره و کور شخصیتها دست میگذارد و ضعف آنها را در برخورد با مسائل بزرگ و تکاندهندهای نظیر وجود رنج،درد،شر،بیماری و مرگ،به رخ آنها میکشد و آنان را دچار تزلزل و بحران میکند؛امکان«گناه»اینجاست که متولد میشود."