چکیده:
گفتوگو با مهران دوستی کار بسیار سختی است.او خیلی راحت پیشنهاد مصاحبه را میپذیرد.سر ساعت از راه میرسد و صمیمانه به سؤالاتت گوش مکند،اما بیشتر از هر چیز حرفهای خودش را میزند،شرایط موجود را نقد میکند و ایدههای خودش را دربارهی رادیوی ایران و آیندهی آن بیان میکند.از همه بدتر وقتی است که بخواهی با او دربارهی یک رویداد نوستالژیک حرف بزنی.این کار تقریبا غیر ممکن است چون نگاه او آن قدر به فردا دوخته شده است که از دیروز،تنها در حد اشارهای کوتاه سخن میگوید.آن قدر از پیشرفتها،فنآوریها، رشد و...با شور و حرارت(مثل یک اجرای رادیویی)صحبت میکند که ناخودآگاه تو را نیز با خود از گذشته دور میکند!حاصل بیش از یک ساعت گفتوگو با او،همین مختصر شده که میخوانید:
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) آذر مهاجر هشت سال دفاع مقدس-با همهی ویرانیها و تبعاتی که جنگ به همراه دارد-برای مردم ما خاطرات و لحظات نابی را به یادگار گذاشته و سر منشأ رویدادها،تولیدات و اتفاقات بسیاری در عرصههای مختلف بوده،و شاید مهمترین اتفاق در عرصهی رسانهها در زمان جنگ،تأسیس رادیویی به نام«رادیو جبهه»بوده است.
با شور و حرارت(مثل یک اجرای رادیویی)صحبت میکند که ناخودآگاه تو را نیز با خود از گذشته دور میکند!حاصل بیش از یک ساعت گفتوگو با او،همین مختصر شده که میخوانید: آقای دوستی!رادیو جبهه دقیقا با چه هدف و مقصودی راهاندازی شد؟ در اصل این رادیو برای پر رکدن اوقات فراغت رزمندگان و ایجاد یک ارتباط صمیمانه با بچههای جنگ تشکیل شد.
همکاری خود شما با این برنامه چطور شروع شد؟ من مدتها بود که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بودم،زمانی که برگشتم،در صدا و سیمای رشت مشغول شدم،چون رشتهی تحصیلیام مهندسی تصفیه آب و مکانیک بود،به دعوت معلم ریاضیام که استاندار گیلان هم بود،در رادیو متونی را ترجمه میکردم."