خلاصه ماشینی:
"حالا من میپرسم آیا این دو از هم جدا هستند؟آیا پرورش یک هنرمند ناب منجر به پرورش صنعت کار هنری نمیشود؟آیا در مکتبی که استادی مانند«فرشچیان»مینیاتوریست پرورش یافتهاند،هدف،اولی بوده یا دومی یا به قول شما هر دو؟آموزش هنر(به نظر بنده)یعنی آموزش دادن راه و روش و شیوهی بزرگان آن هنر برای القای هدف و منظورشان به مخاطب و دانشجو با این آشنایی، به درکی جدید خواهد رسید که وسعت اندیشه و احساساش را فزونی خواهد بخشید و اثری را که پدید میآورد،نه تکرار استاد که برداشت جدید وی از دیدگاه استاد است.
اما آیا دانشکدهای که قدرت خرید چند دستگاه او پاک یا (به تصویر صفحه مراجعه شود) مانیتور یا هزارچیز واجبتر را ندارد،میتواند چنین کاری بکند؟و اگر بتواند،باید چنین کاری بکند؟فرض کنید در دانشکدهی نقاشی،در هر سال فقط یک اثر برتر بر دیوار دانشکده جای بگیرد."