خلاصه ماشینی:
"نویسنده مقاله، حساسیت خاصی نسبت به تطبیق دادن الزامی دین اسلام با ویژگیهای یک جامعه سکولار دارد و در این زمینه، از «روند مسیحیشدن اسلام» نام میبرد.
هنگامی که بافت و ساختار اجتماعی و روابط مبتنی بر آن دچار دگرگونی و تحول گردد، نهادهایی مانند دین و خانواده، معنا و مفهوم سنتی خود را از دست میدهند؛ یعنی اینگونه نهادها در معنا و مفهوم سنتی خود، پدیدههایی مشکلزا تلقی میگردند.
نویسنده، برای تحول جامعه به حالتی قانونمند و صنعتی، راهکار دیگری را نیز مطرح میکند که در ایران پس از انقلاب، تجربه شده است: اینکه به جای اقبال به ساختار حکومتی سکولار که در آن، نهاد دینی، یک نهاد قدسی است، میتوان خود دین را سکولاریزه کرد و آن را به نحوی معنا نمود که در کلیت خویش بتواند انتظام اجتماعی را فراهم آورد."