خلاصه ماشینی:
"در نگاهی سطحی،شلوغی و تعدد پرسوناژهای«گاهی به آسمان نگاه کن»بدجوری توی ذوق بیننده میخورد!اما فیلم ساز توانسته است با جسارتی مثال زندنی و با گام نهادن در برخی از حیطههای ممنوعه، فیلم را به اثری متفاوت تبدیل کنند:پرهیز از المانها و کلیشههایی همچون آتش و یا کورهی جهنم،به تصویر درآوردن تشییع بدیع و بکر پیکرهای شهدا-که با حضور ارواح همیشه زندهی این عزیزان همراه است-این تصور قلبی را بیش از پیش قوت میبخشد که تمسک جستن به سیرهی شهیدان،میتواند عطر و رایحهی«خوب بودن»را در شهر بیقوارهی ما بپراکند...
او در مرز انتخاب نیست بلکه اسیر یک سردرگمی است اما آیدا و منصور نه؛شاید از ویژگی این داستان باشد که نقطه پایان امید و آمال یک شخصیت، حلقه وصل دیگری به زندگی میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) دوست دارن درباره چند صحنه تکراری و مشکل روایت چیزهایی بنویسم اما ترجیح میدهم این بحثها را در گفتوگویی با کارگردان فیلم به سرانجام برسانم."