چکیده:
بحث رؤیت خدا،یکی از مباحث پرجنجال کلامی است.اشاعره معتقدند خدا را در آخرت با چشم سر میتوان دید و در اثبات ادعای خود هم دلیل عقلی آوردهاند و هم دلیل نقلی.دلیل عقلی متکلمان اشعری،که نخستینبار از سوی ابو الحسن اشعری مطح شد و بهگونههای مختلف تقریر گردیده،از جهات مختلف مخدوش است.از اینرو اشاعره،از جمله امام فخر رازی،به این نتیجه رسیدهاند که از راه عقل نمیتوان اثبات رؤیت کرد و تنها راه اثبات آن تمسک به ظواهر قرآن و روایات است.در این مقاله تلاش شده است جنبههای مختلف این دلیل بررسی و نقادی شود.
خلاصه ماشینی:
"2. بحث صغروی درباره اینکه اگر بپذیریم که تمایز علوم به موضوع آنهاست و علم کلام اشعری هم موضوعی دارد که بحث رؤیت خدا میتواند از عوارض ذاتی آن بهشمار آید،نظر نگارنده این است که این بحث،اعتقادا و استطرادا در کلام اشعری مطرح شده و از عوارض ذاتی موضوع علم کلام آنان نیست؛ زیرا بخش مهمی از مدعای این بحث-که اثبات رؤیت خدا از طریق عقل باشد و در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته-از جانب خود اشاعره،از جمله فخر رازی،مردود اعلام شده است.
فضل بن روزبهان در پاسخ علامه حلی،به تفکیک محال عقلی از محال عادی میپردازد و میگوید: درست است که در اسباب طبیعی و روند عادی جریان طبیعت،رؤیت با تحقق این شروط حاصل میشود و در نبود آنها حاصل نخواهد شد،اشاعره نیز در این باب هیچگونه نزاع و مخالفتی ندارند و رؤیت در نبود شروط را محال میدانند،اما همه سخن در این است که میخواهند اثبات کنند هرآنچه محال عادی است محال عقلی نیست و از اینجاست که رؤیت را پدیدهای میدانند که خدا آن را در موجود زنده خلق میکند و مشروط به نور،مقابله و هیچیک از شروطی که فلاسفه برشمردهاند نیست؛همین است مقصود اشاعره از نفی مشروطیت رؤیت،نه اینکه بخواهند جریان عادی طبیعت را انکار کنند.
ملاحظه میکنید که یافعی برای فرار از اشکالاتی که متوجه اثبات عقلانی جواز رؤیت است،اولا، نحوه تقریر دلیل را تغییر میدهد؛ثانیا،پاسخ اشکالات را در جامه دلیل ارائه میدهد؛ثالثا،رفتهرفته از حریم نزاع خارج میشود و رؤیت را نه آن رؤیتی که محل نزاع است و در حاسه بصر صورت میگیرد بلکه نوعی کشف و علم میداند که متعلق آن وجود اشیاست و همانگونه که خداوند موجود است اما جسم و رنگ و جهت ندارد،به همان شکل نیز مرئی است."