خلاصه ماشینی:
"شرق، 29/8 و 1/9/82 نویسنده مقاله، برای تبیین کامل تغییر حاصل شده در عقلگرایی، ابتدا رهیافتهای مختلف عقلگرایی و سیر تاریخی آن را ذکر میکند و در اندیشه «کسنوفانس» در یونان باستان، ردپایی از عقلگرایی انتقادی به دست میدهد؛ زیرا او همه معارف عقلی را یقینی نمیدانسته است، چنان که سقراط نیز معرفت بشری را محدود و عقل را خطاپذیر میدانست.
هرچند شکاکان یونان باستان، در مقابل ارسطو قرار گرفتهاند و درستی قضایای نخستین را گرفتار وهم و گمان دانستهاند، ولی تفکر ارسطو در سراسر قرون وسطی، تا عصر جدید که عقلگرایی کلاسیک در دو چهره، مسلک عقلی و تجربهگرایی، ظاهر شد، حاضر بود.
ولی به هر حال، او نیز به دلیل ادغام حقیقت و یقین، در چارچوب عقلگرایی کلاسیک باقی ماند و با کمک فیزیک نیوتونی تأیید شد.
ولی پیدایش هندسه نااقلیدسی و فیزیک غیرنیوتونی انیشتین و ارائه نظریه مجموعهها در ریاضیات، عقلگرایی کلاسیک را به لرزه انداخت و عقلگرایی انتقادی متولد، و برای اولین بار توسط پوپر مطرح شد."