خلاصه ماشینی:
"تا قبل از فراگیر شدن ارتباطات فرهنگی که بر اثر جهانیشدن حادث شده است، هویتهایی بر اساس دین، فرهنگ و ملیتهای مختلف وجود داشت که واجد خصوصیاتی چون خالص بودن، شفافیت و انسجام بودند.
با شکستن مرزها و نفوذپذیر شدن فرهنگها، کثرتگرایی فرهنگی به وجود میآید که در نتیجه آن، احساس مطلق بودن فرهنگ بومی از بین میرود و قطعیت و جزمیت بسیاری از گزارههای این نظام را زیر سؤال میبرد و هویت را به مفهومی نسبی تبدیل میکند.
نویسنده از اینگونه هویت به «هویتهای فردساخته» تعبیر میکند و ویژگیهای آن را ترکیبی بودن، متغیر و موقتی بودن میداند؛ زیرا، جریان آزاد ارتباطات و تکثر اطلاعات، شرایط سیاسی را به وجود میآورد که در آن، هر پدیده و نظام معنایی نمیتواند مدت زیادی دوام بیاورد.
به سخن دیگر، در دوران مدرنیته، هم عصر ایدئولوژی است و هم عصر پایان آن؛ چون در این دوره، واکنش به جهانیشدن باعث بازگشت گروههایی از مردم به نظامهای معنایی و هویتبخش پیشین میشود."