چکیده:
در این مقاله جشنهای باستانی و دلایل برگزاری این جشنهای پرشکوه در بین ایرانیان باستان و مغان بررسی میشود،همچنین نام این جشنها ریشهیابی و در مورد مراسم هر جشن شمهای نگاشته میشود.آنچه میخوانید-باتوجه به محدودیت صفحات مجله-بخش مهم و پایانی مقالهی یاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"حکیم عمر خیام در نوروزنامه دربارهی این جشن قدیمی و زیبا و پر فر و شکوه طبیعت چنین مینگارد:«سبب نام نهادن نوروز از آن بوده است که آفتاب در هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز و ربعی به اول دقیقهی حمل باز آید و چون جمشید آن روز را دریافت،نوروز نام نهاد و جشن آئین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان به او اقتدا کردند.
درباریان،که تا به آن روز آتش ندیده بودند،شگفتزده میشوند و هوشنگ در هنگام شب آتش برمیافروزد ویکی جشن کرد آن شب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده کرد اما ابو ریحان بیرونی اینگونه ذکر کرده است:«سده گوینده صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند،میان آن و پایان سال عدد صد به دست میآید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث،پدر نخستین،درست صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند»و برخی بر آناند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده است:«شمار فرزندان آدم ابو البشر در این روز به صد رسیده است».
اما مراسمی که در این جشن صورت میگرفته اینگونه بوده است که هیزم و خار و خاشاک مهیا میساختهاند و در روز دهم بهمنماه،پس از سخنرانی و ساز و آواز و پایکوبی،موبد لالهی روشنی به دست میگرفت و اوستاخوان دور این هیزمها میچرخید و در هنگام خواندن سرود آتش نیایش،هیزمها را آتش میزد و با شعلهور شدن آتش،مردم به شادی و شادمانی میپرداختند."