خلاصه ماشینی:
معاصرین:عبد الرؤف فطرت بخارایی،حاج سید احمد خواجه صدیقی عجزی سمرقندی،تاش خواجه اسیری خجندی(1034)،قاسم قاریزاده اختر بخارایی، احمد جان مخدوم حمدی ابوسعیدزادۀ بخارایی،میرزا عبد الواحد منظم برهان زادۀ بخارایی،میرزا محسن عکاس بخارایی،حبیب الله مخدوم اوحدی بخارایی، جوهری اسروشنی،ذهنی سمرقندی،قاری مسیحای تمهید سمرقندی.
تربیت اطفال اولین وظیفۀ مدرسه اینست که اطفال را بوسیلۀ تعاون و همکاری در کارهای عادی،با زندگی اجتماعی آشنا سازد و حس همدردی را که در آنها نهفته است بپروراند و ظاهر سازد.
تمام کوششهائیکه دربارۀ تربیت میشود باید بقوای باطنی آنها باشد.
انبار کردن مواد خارجی در مغز و گرانبار ساختن حافظه از معلومات دیگران آنقدر ضرور نیست.
کارهائی که بصورت بازی از اطفال سرمیزند و ما آنرا بیهوده و بیمعنی میپنداریم ممکنست در مرحلۀ تعلیم و تربیت مورد استفاده واقع شود و از روی آن تمایلات آنها را تشخیص دهیم.
میتوان بوسیلۀ این حرکات و بازیهای کوچک اطفال را برای کارهای بزرگتر که در زندگی از انجام آن ناچارند مهیا ساخت.
اطفال روحیۀ مخصوص دارند.
دنیای آنها بدنیای خیال خیلی نزدیک است.
شخصیت و استقلال خود را دوست دارند.
به تلون و تغیر راغبند.
از چیزهای یکنواخت خسته میشوند.
بحقایق خشک توجهی ندارند.
اوهام و افسانههای فریبنده را بیش از هر چیز دوست دارند.
کنجکاو هستند اما برای فهمیدن حقایق آماده نیستند.
آموزگار باید با روحیۀ اطفال آشنا شود.
این اولین مرحلۀ موفقیت در کار تعلیم و تربیت است.