خلاصه ماشینی:
جملاتی ک نه خود معنی آنرا درست میفهمد و نه موافق سلیقۀ شماست وادار میکند.
حسینعلی رکن منظر(پیروی)شیرازی میهن زهی مهد فرخنده زردهشت#که ناموس خلدی و رشک بهشت تو آن نامور مام نیکاختری#که جمشید و نوشیروان پروری ز شستان شاک تو خورده است شیر#مهین داریوش و بزرگ اردشیر بسی شهریاران روشن ضمیر#خداوند اقلیم و تاج و سریر مهین تاجداران صاحب کلاه#جهانگیر شاهان با فرو چاه که پروردۀ این نکودامنند#برومند فرزند این میهنند کانی کز این بوموبرزادهاند#همه داد مردانگی دادهاند نه تنها جوانمرد و شیراوژنند#خداوند اندیشۀ روشنند در آن روزگاران که نوع بشر#بپای گل و سنگ میسود سر دل رادمردان این آب و خاک#منور بداز مهر یزدان پاک بس ای مهد مهد تمدن توئی#تمدن گلی هست و گلبن توئی نخست از تو ای خاک پرافتخار#چراغ هدایت بشد آشکار خود این خاک پاکی که ایران ماست#نه خاکست جسم نیاکان ماست حکایت کند خشت هر بر زنش#ز کردار مردان شیرافکنش به آئین ما خاک ایران ما#بود بس گرامیتر از جان ما به این گنج ارزان بدست آمدست#که ارزان توان داد او را ز دست نه آنیم کز کف رهایش کنیم#بر آنیم تا جان فدایش کنیم بمان جاودان ای درخت وطن#که برکت جوانست و بختت کهن بسی تندباد خزانی وزید#که آسیب بر برگ سبزت رسید دم گرم مردان والا تبار#که بودند در خدمتت استواز چو باد بهاری وزیدن گرفت#ز نو برگ سبزت دمیدن گرفت کنون ما بآئین اجداد خویش#بخدمت ستادیم سرها به پیش شود گر سموم خزانی و زان#توئی این از دستبرد خزان دلوجان بمهرت گروگان نهیم#ترا آب از چشمۀ جان دهیم که تا بردهی میوۀ شاهوار#بسر افکنی سایۀ افتخار ز مهر تو ای مادر معنوی#همیشه کند«پیروی»پیروی