خلاصه ماشینی:
دکتر صورتگر-استاد دانشگاه آرامگاه سعدی >CS< صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند سیهی را اثر از صفحۀ خاور گیرند!
آب یاقوت بر این سقف شبهگون پاشند تیرهدامان افق در زر احمر گیرند!
نیزهبازان سراپردۀ خورشید،بقهر تیغ بر فرق سپیدار و صنوبر گیرند!
مرکب روز ز که برشود و چلچلگان تهنیت را بسوی بام فلک پر گیرند!
دلپسندان گره زلف سیه باز کنند#شانه زان خرمن مواج معنبر گیرند!
با همه نرگس نورسته که یابند بباغ#نپسندند که تاج از در و گوهر گیرند!
*** هنری مردم دانا چون ببستان آیند#مجلس انس بآئین تر و بهتر گیرند!
سبزهئی،تازهرخی،آب روانی،طلبند#جای در پای درختان تناور گیرند!
دیده بر گونۀ ساقی بگمارند و،نشاط#زان گل تازه شاداب معطر گیرند!
*** خسرو ملک سخن آنکه زبانش را خلق#تالی تیغ شرارافکن حیدر گیرند!
بهر ثبت سخنش نادرهگویان جهان#همه چون مکتبیان خامه و دفتر گیرند!
از غزلهای روانپرور او زندهدلان#رقص در پای خم و بر سر منبر گیرند!
پارسی را بجهان رونق و آوازه از اوست#همه زان گنج بگیرند و مکرر گیرند!
فری آن مردم دانا که چو مرگ آیدشان#لب ببندند ولی زندگی از سر گیرند!
در موزون سخن را که بها نتوان کرد#نفروشند،که خود زر مزور گیرند!
شاهبازان قویپنجۀ دراج شکار#ننگشان آید اگر صعوۀ لاغر گیرند!
این بنا گشت گر از کوشش«حکمت»بر پای#مردم فارس از آن حکمت دیگر گیرند!
حق استاد که بر گردن شاگردان است#چون گزارند،ز حق اجر موفر گیرند!
بوستان شعرا روضۀ چون مینوی تست#وی بسا فیض کز این روضه و منظر گیرند!
تا سخن زنده بود،نادره دیوان ترا#بستایند و ببوسند و ببر در گیرند!