خلاصه ماشینی:
"ای شبچراغ یاد تو آذین سنگرم، اینجا که مرگ حادثهای ساده بیش نیست، اینجا که زندگی، بر بال داغ و لحظه شکاف گلولهایست، اینجا که باد هم میترسد از گذار- تنها به یاد توست که میجنگم استوار.
نازآفرین من، وقتی که زیر غرش پولاد خونچکان میلرزد آسمان، وقتی که خون تازه شتک میزند به نان، وقتی که یار شام،سحر نیست در کنار، تنها به یاد توست که میجنگم استوار.
تنها برای توست که دل میدهم به کار.
کو خصم نابکار؟» تنها برای توست که میجنگم استوار.
* آهوی شرمگین، ساروج عشق و میهن و ایمان دیرپا، فردا اگر بنفشه شگفت و ستاره گفت: «آمد بهار و نیست افسوس،عشقیار!» تا کوه میدوی، تا دشت میدوی، تا باغ میدوی، هر جا شکوفه بود فریاد میزنی: «هو،هو،ستاره،هو اینجاست عشقیار.
» تنها برای توست که میجنگم استوار.
تنها به یاد توست که دل میدهم به کار.
تنها به یاد توست که دل میدهم به کار."