چکیده:
فلسفه تاریخ دانش نوی است که به تحلیل رویدادهای تاریخی با نگرشی فلسفی
میپردازد. اصحاب فلسفه تاریخ نظریات گوناگونی بیان کردهاند و هرکدام کوشیدهاند
پاسخی منطقی بر علل وقایع و تحولات اجتماعی بهدست دهند.در این مقاله ضمن طرح عمدهترین نظریات به تجزیه و تحلیل و نقد آنها پرداخته
میشود تا میزان واقعنمایی و کاشفیت آنها از حقایق تاریخی معلوم گردد و نارسایی و
ناتوانی آنها در ارایه یک نظر جامعه و فراگیر آشکار شود.بدیهی است این نقد به معنی نفی کلی ان اندیشهها نیست بلکه با عنایت به پیچیدگی
و دشواری موضوع و نسبیت در آراء علمی بویژه علوم انسانی اظهار نظرهای قطعی و فراگیر
را غیرممکن میسازد و در عین حال ما را به دستیابی نظریههای واقعگرا رهنمون
میسازد.
خلاصه ماشینی:
"دیگری تبیین وقایع براساس اتفاق و تصادف به دلیل عجز تحلیلگران از ارائه نظریات علمی و فلسفی و علتیابی وقایع و سرانجام نظر اصحاب فلسفه تاریخ که در صدد ارایه پاسخهای منطقی و قابل قبول در توجیه رویدادهای اجتماعی و تاریخی برآمدهاند هرکدام از این پاسخها به گونهای که طرفداران هر نظریه بیان کردهاند اشتباهات، کاستیها و نارساییهایی دارد که در این مقاله مورد ارزیابی و امعان نظر قرار میگیرد.
عامل دیگری که مورخان را به پذیرش مشیت الهی در جریان رویدادهای تاریخی واداشتهاست درماندگی آنها از توجیه و تعلیل علمی و فلسفی حوادث است که مجموعه اتفاقات را غیرقابل تفسیر و توجیه یافتهاند و بعضی دیگر هم پنداشتهاند که اگر قایل به علیتها شوند خداوند متعال در کار جهان معطل میماند و بینقش میشود و به خیال خود برای حفظ مبانی اعتقادی سراغ تعلیل حوادث نرفتهاند که البته چنین پنداری باطل است پذیرش علتها چه در حوادث طبیعی و چه در جریان حوادث تاریخی آسیبی به مبانی عقیدتی اسلامی نمیزند چه اولا اعمال مشیت الهی از طریق قوانین علیتی صورت میگیرد و اینکه بعضی از مؤمنان ساده دل پنداشتهاند که مشیت الهی از طریق درهم کوبیدن علل و موجبات تحقق مییابد باطل است بلکه این مشیت از طریق قوانین علیتی و به تعبیر قرآن کریم از طریق سنتهای الهی که تحول و تغییر در آن راه ندارد صورت میگیرد."