چکیده:
قبیله کنده از قبایل بزرگ و قدرتمند قحطانی بود که جایگاه آن در ناحیه حضر موت
یمن قرار داشت.این قبیله از قدرت سیاسی و نظامی بالایی برخوردار بود؛بهطوری که نام
آن در کتیبهها آمده است.کندیان در نیمه قرن پنجم تا اوایل قرن ششم میلادی موفق به
گسترش حوزه نفوذ خود در درنجد، حیرت و مناطقی از شمال شبهجزیره شدند و با امپراتور
روم نیز پیمان صلح منعقد ساختند.قدرت کنده در مناطق شمالی دیری نپایید و به سرزمین
خود در حضر موت بازگشتند.حکومت کنده خمیر مایه قبیلهای داشت.اگرچه از شیوخ و رؤساس
آنان در متون تاریخی و ادبی با عنوان«پادشاه»یاد شده است و قبیله کنده را قبیله
پادشاهان
نامیدهاند، ولی آنان نه تنها مالک خود بودند و از عنوان پادشاهی برای خود
استفاده میکردند.
خلاصه ماشینی:
"{O66O}بهطور کلی کنده با مذحج پیوندهای نیکو برقرار کرده بود{O67O}ولی گاهی روابط آنان تیره میشد و آنگونه که قیس بن معدی کرب کندی، پدر اشعث با مراد هم پیمان خونخواهی پدر برآمد، ولی اسیر شد و مجبور گشت سه هزار شتر فدیه دهد تا آزادی خود را به دست آورد.
{O68O}اشعث بار دیگر به بنی حارث بن کعب از مذحج نیرنگ زد و پیمان صلح و حسن همجواری خود را با آنان شکست و در نتیجه اسیر گردید و قرار شد برای آزادی خود دویست شتر ماده جوان فدیه دهد، ولی او صد شتر داد و صد شتر دیگر را پرداخت نکرد تا این که اسلام آمد و امور جاهلی را از بین برد.
هنگامی که علی(ع) برای سرکوبی خوارج به نهروان رفت، بناچار وی را همراه خود برد، زیرا او در کوفه با نفوذی که بین مردم داشت، {O107O}جبهه دیگری را علیه امام باز میکرد، پس از پایان نبرد نهروان علی(ع)دستور حرکت سریع به سوی شام را صادر کرد، ولی اشعث دوباره نقش منفی خود را ایفا کرد و گفت:«نیروهایمان تمام شد، زرههایمان پاره گشته، شمشیرهایمان شکسته و نوک نیزهها خم شده است.
حجر از خواص شیعیان فداکار، روشنبین و معتقد به ارزشهای دین، شجاع، جسور، زاهد و پاکدامن بود که تا به هنگام مرگ بر سر عقیده خود یعنی دفاع از علی(ع)و اهلبیت باقی ماند و با اشتیاق در این راه به استقبال مرگ شتافت، اما اشعث سمبل اشرافیت موروثی و قبیلهای و نیرنگ و سرگردانی در شوک و توحید بود تا جایی که برای دستیابی به مقام و جایگاه بلند، با سه خلیفه پیوند خویشاوندی برقرار کرد."