خلاصه ماشینی:
"آقای فاتح درزمان نخستوزیری فروغی توقع داشت خودش وزیر دارایی شود اما فروغی بهدلیلی که من نمیدانم ترجیح داد غیر هم مسلکش را به وزارت دارایی منصوبنماید،از اینرو نفیسی را برای این کار تعیین کرد و این امر موجب ناراحتی آقای فاتحشد کما اینکه بعد از کنارهگیری مشرف از مقام وزارت در مجلس آشتیکنان معلومشد دولت ایران در زمان تصدی دکتر نفیسی فقط 20 هزار لیره فروخته بود و دولتایران اگر میتوانست و زورش میرسید نرخ آن را پایینتر میآورد.
این سازمان با اقتداراتی خیلی بالاتر از قدرت یک وزیر تأسیس شده تا بقیه را برایتوسعۀ کارهای مملکت هدایت کند و ناظر چگونگی مصرف بودجه و اعتباراتی کهدولت در اختیار دارد باشد و همانطور که آقای ابتهاج مدیریت و قدرت خود را درسطح بالایی اعمال میکند باید به تمام مدیران حاضر در این جلسه اختیاراتی بیش ازاین بدهد تا مانند مهندس اشرفی مجبور نشوند مثل شاگرد مدرسه گزارشی تهیه کنندو ملاحظه نکنند چه چیزی خوشایند و چه مطلبی احیانا ناخوشایند است.
وقتی متوجه شدم شاه موافق با انجمن شهر نیست و نمیتواند هیچ اجتماعمردمی را تحمل کند معهذا به جهت اختلافی که با وزیر کشور پیدا کرده بودم ونمیتوانستم او را تحمل کنم این بود که همانجا پیشنهادی کردم تا بلکه شاه بیشترتشویق شود و قبول کند زیرا در آن زمان شاه بنا به موقعیت خود حوصلۀ شنیدن اینحرفها را داشت-البته بعدها متوجه شدم که یکی از ناراحتیهای جدی شاه از مناصراری بود که در این جلسه در مورد انجمن شهر مطرح کردم-به شاه گفتم:اعلیحضرت بهتر میدانند که انجمن شهر غیر از مجلس شورای ملی است."