چکیده:
انسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهای تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. آیا ادبیات و فرهنگ ایرانی میتواند به این نیازها پاسخ دهد؟این مقاله درپی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راهحلهایی بیابد. شعر حافظ چون جویباری است که می توان در آن آلودگیهای زندگی مدرن را از خود دور ساخت و مثل بوستانی است که به انسان امروز آرامش و خوشی می بخشد. در پرتو شعر حافظ میتوان با معنا زیستن و خشنود زیستن را تمرین کرد.حافظ با خدا باوری و تکیه بر عنایت او و زیبا دیدن جهان به زندگی انسان معنا میبخشد و با پیامهای روانشناختی ـ اجتماعی خود به آدمی آرامش و دوستی و مدارا؛ ترک ریا و تنبلی و یاس میآموزد.روش تحقیق این مقاله توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای است . نویسنده پس از استخراج مواد لازم از دیوان حافظ به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
Contemporary human being is exposed to the Globalization Phenomenon and to both its opportunities and threats. Western civilization has yielded human rights، democracy، development on one hand، and anxiety، depression and emptiness on the other hand. Living a meaningful and satisfying life is a basic need from which man has already been separated. Can Persian culture and literature serve as a response to this need?
Reviewing Hafez' poetry، the present article is to seek some solutions for epistemological and psychological problems of contemporary human. Hafiz' poetry is like a stream in which the modern life can purify itself. It is like a garden in which man can gain tranquility and joy. In the light of Hafez' poetry one can practice living a meaningful life.
Relying on God and His grace، and treating the world as a beauty، Hafez gives meaning to the man's life. His poems، full of social and psychological messages، teach the man tranquility، friendship، tolerance، giving up hypocrisy، how to get rid of depression and disappointment.
خلاصه ماشینی:
زبان و ادبیات فارسی بیش از هزار سال است که از مدارا و دوستی؛ صفا و صمیمیت، رعایت ادب و حرمت انسانها و پرهیز از جنگ و خشونت و تعصب سخن گفته و شعر عرفانی فارسی که بیانگر لطیفترین و انسانیترین بعد قلمرو فرهنگی ایران است، بیش از همه به این ابعاد توجه کرده است.
این مقاله درپی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راه حلهایی بیابد.
این نوشته در دو بخش، پیامهای معرفتی و پیامهای روانشناختی ـ اجتماعی شعر حافظ برای انسان امروز را بررسی میکند.
حافظ میگوید انسان باید تلاش و کوشش کند اما اگر آنچه مقدر است موافق نظر آدمینبود زیاد سخت نگیرد (همان:114و230 ).
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است آن به که کار خود به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در من یزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند (همان: 199) پس تکیه حافظ به عنایت به معنی نفی تلاش نیست؛ بلکه میخواهد غرور ناشی از عبادت زاهدانه را نفی کند و به زاهدان بگوید که عبادت کافی نیست.
تعالیم اخلاقی او تعالیم فردی نیست، بلکه بیشتر جنبه اجتماعی دارد، چون حافظ معتقد است برای اصلاح فرد باید ساختار جامعه را اصلاح کرد و فقط با اصلاح روابط حاکم بر جامعه و ایجاد محیط سالم، میتوان به اصلاح انسان امیدوار بود (همان: 356) پیامهای روانیـ اجتماعی حافظ را میتوان به تعالیم مثبت (کارهایی که باید انجام داد) و پیامهای هشدار دهنده (کارهایی که نباید انجام داد) تقسیم کرد.
حافظ تلاش میکند به انسان بیاموزد که از زندگی و نعمتهای آن درست استفاده کند و غم جهان را نخورد، چون کسی که فقط غم میخورد، زندگی را به خاطر مال دنیا از دست میدهد (همان: 114).