چکیده:
هنگامیکه داریوش هخامنشی(522-486 ق.م)پس از مبارزاتی سخت با گئومات مغ-آنگونه
که خود توصیف میکند-و برخوردهای جدی و سرنوشتساز با مدعیانی که خواستار دگرگونی
در وضع خود و دولت هخامنشی بودند، پیروز بیرون آمد، در اولین گزارش خود در مورد
گئومات و شورشهای فراوان و فراگیر که در بیستون کرمانشاهان منتشر نمود و آنرا
بهعنوان سندی رسمی و پایدار برای آیندگان به ودیعه نهاد، خود را شاهنشاه
برگزیده-بهخواست-اهورامزدا معرفی میکند.چه انگیزههایی داریوش را وادار میکند که
چنان پیام تازه و قابل بررسییی را برای نخستین بار در ایرانزمین به مردم زمان خود
و آیندگان انتقال دهد؟برخی از مورخان او را زرتشتی خواندهاند و بسیاری نیز موضوع
را با ابهام نگاه کرده و عدهای نیز داریوش را نه یک زرتشتی مؤمن و وفادار و
آرمانمند، بلکه سیاستمداری جدی با چهرهای نظامی و خشن و یک توسعهگر بیگذشت و
سرانجام یک بازرگان آگاه و کارا، معرفی کردهاند.بااینحال اینکه چرا داریوش خود را
با اراده اهورامزدا پیروز و بزرگ مینامد چندان روشن نیست.مقاله حاضر سعی دارد از درون پیچدگیهای سیاسی و ناپیداییهای
اجتماعی و مبارزات اعتقادی آن زمان، تاحدودی برای این سؤال پاسخی درخور بیابد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین داریوش چه دینی داشت؟جواب به این سؤال بسیار مشکل است و بهسادگی نمیتوان داریوش را یک زرتشتی مؤمن و مبارز به حساب آورد، پس داریوش از کجا و چگونه و با چه سلیقهای، چنان اندیشهای را برگزید و تلاش نمود آنرا به مردم خود و اقوام تابعه امپراتوری تفهیم نماید؟ پیش از آنکه به جواب این سؤال بیندیشیم، به این مورد فکر کنیم که داریوش پس از گرفتن قدرت از گئومات و سرکوب خونین مخالفان خود، بهجای اندیشیدن به موارد و مسائل دینی و بهجایآنکه جامعه بزرگ آریاییان و غیر آریاییان را به اصول آیین مزدیسنا و خدای آن، اهورامزدا-که با اراده غیر قابل انکار خویش به داریوش شاهنشاهی بخشیده بود و خاندان او را در حریم قدرت خویش حفظ مینمود، آشنا سازد و همانند شاهان بین النهرین به ایجاد یک حکومت به زبان امروزی«تئوکراتیک» بپردازد، دست به کار ایجاد قانون شد.
دستگاه قدرتمند و وسیع مغان، کشته شدن جانشین کمبوجیه را که داریوش او را مغی غاصب بهشمار میآورد، چنان عمل غیر انسانی و غیر عادلانهای تبلیغ مینمود که همه مردم را در مرگ بردیایی که به واقع مغ بود و مغان او را بردیا معرفی مینمودند-در وسعتی بسیار-به هیجان آورد که آثار آن به صورتی غیر قابل انکار آغاز شاهنشاهی داریوش را دچار آنچنان پریشانی و تخریبی نمود که داریوش ناچار شد آن خاطره را برای معاصران و آیندگان بنویسد و سوگند یاد کند که«مغان برای براندازی نظام هخامنشی توطئه نموده بودند."