خلاصه ماشینی:
"تنها توضیحی کهاستفی در مورد خواندن ترانهی«عشق برای من تمام شده»در آخر فیلم میدهد این است که خیال دوست داشتنشوهر عاشقاش(آلن آلدا)در کلمههای ترانهی کول پورتبیان میشودکه میگوید:«با نگاه کردن به تو،ناملایماتمیگریزند و شبنم عسل شیرین خوشبختی بر روی منمینشیند».
در دگردیسیهای مختلف زلیگ به یک یونانی،هندی،آفریقامریکایی مرد چاق و نازی،بیننده ممکن استتجربههای خودش را در مورد همرنگ شدن با محیط وتظاهر به رفتار،اخلاق و نگرش دیگران به منظور چاپلوسییا تحتتأثیر قرار دادنشان،در آنها بازبشناسد و-اگر دراین مورد صادق باشد-درعینحال به لحظهیتأملبرانگیزی اعتراف کند که به شک افتاده که آیا پشت اینظواهر بدلی،خودکاملی و جود دارد یا نه اینکه فیلم آلنبه شکل طنزآمیزی یک منبع اضطراب فرهنگی اساسیمربوط به اوایل دههی 1980 را کشف کرد ظاهرا غیر قابلانکار است اما در مورد اینکه آیا زلیگ از یک ویژگی مهمفیلمسازی خو آلن نسخهبرداری میکند یا نه نمیشوداینقدر مطمئن بود.
اینکه اوجهای حسی سه فیلم عالی او-خاطراتاستارداست،رز ارغوانی قاهره و هانا و خواهرانش-در سالن سینما میگذرند گویای این تفکر به شدت پستمدرنآلن است که سینما تا چه حد خودش را در زندگی ما جایداده و فیلمها چه نقش مهمی در شکلگیری هویت مادارند(اگر آلن میخواست براین نکته تأکید کند احتمالاکاری میکد که نخستین همذاتپنداری زلیگ،تقلید ازویژگیهای شخصیتی فردی باشد به نام لئونارد زلیگ ازروی یک زندگینگارهی هالیوودی که براساس زندگیزلیگ ساخته شده بود و بنابراین این استدلال را در فیلمتقویت میکرد که تا حدی سازهای است برگرفته از تصاویرخود آن آدم بر پرده نقرهای)."