خلاصه ماشینی:
پیشگفتار هنوز، این یکی از دیدگاههای پر هوادار است که شاخههای اجتماعی دانش، از جمله تاریخ، در همسنجی و مقایسه با شاخههایی چون فیزیک، ریاضی، زیستشناسی، شیمی، ...
هدف، در این مقاله، آن است که نشان داده شود آن ایرادهائی که بر جستارهای قانون و قانونمندی در شاخه تاریخ گرفته میشود در دقیقترین شاخههای دانش یعنی فیزیک، ریاضی...
این دیگر از یافتههای دانش است که نارسائیهائی از آن گونه که یاد شده نه نارساییهای شناخت تاریخی که نارساییهای مشترک در میان همه شاخههای دانشاند.
همان گونه که انشتاین و پودولسکی 30 و روزن 31 یادآور شدهاند فیزیک پیمانهای(کوانتوم)نیز نمیتواند واقعیت را یکسره بنمایاند 32 گروهی این را از نارسائی تاریخ و دیگر شاخههای دانشهای اجتماعی میدانند که، در این شاخهها، مقوله به بررسی گرفته شده، از بررسی کننده جدا نیست 33 .
انقلاب را نمونه میآوریم: این درست است که هر خیزش(انقلاب)اجتماعی، برای خود، پدیدهای تک و یگانه میباشد و به همان گونه که روی داده دیگر تکرار نمیشود.
از این راه است که میبینیم درباره پرسشهایی از گونه پرسشهای زیرین، که در پیوند با جستار یاد شده بالا هم هست، دیدگاهها و برداشتها، پالایش نیافتهاند: آیا شناخت و دریافت و دانش، گوهری فراسوئی دارند؟یا آن که فرآورده برتر ماده میباشند؟آیا اندیشه فرایندی مادی است یا فرآیندی معنوی؟آیا انگیزه انقلاب نابرابریهای اقتصادی است؟آیا انگیزه چیست؟شخصیت کیست یا چیست؟اراده فردی یا همگانی همچون یک بازتاب روانی اندیشیده شده، چگونه کارکردی است؟آیا باید، در چهارچوب نظام طبقاتی، انقلاب بر ضد نظام سرمایهداری، به گونهای گریزناپذیر به«دیکتاتوری پرولتاریا»بینجامد؟آیا همگرایی میتواند جانشین پیکار طبقاتی شود؟آیا......