خلاصه ماشینی:
"روایت دوم را کموبیش بسیاری از روایات دیگر تایید مینماید زیرا اکثر مورخان نوشتهاند که خط،پیش از ظهور اسلام بوسیلهء حرب بن امیة بن عبد شمس وارد مکه شد،و حرب-در اثناء سفرهائی که برای او پیش آمد-خط را از چند نفر آموخت که از جمله بشر بن عبد الملک برادر اکیدر صاحب دومة الجندل است،و بشر از مردم کنده بود،و با حرب بن امیه وارد مکه شد،و دختر او«صهبا»را به زنی گرفت و خط را به جمعی از اهل مکه تعلیم داد و بهمین جهت شاعری از قبیلهء کنده بر قریش منت نهاده و میگوید: و لا تجحد و انعماء بشر علیکمو فقد کان میمون النقیة ازهرا اتاکم بخط الجزم حتی حفظتمو من المال ما قد کان شیئا مبعثرا و اغنیتمو عن مسند القوم حمیر و ما زبرت فی الکتب اقیال حمیرا1 روایت مفصلتر و جالبی از ابن عباس نقل شده است که در آن افراد زیادی در حلقات انتقال خط قرار دارند و نخستین حلقهای که در میان این افراد،در وارد ساختن خط عربی به مکه مؤثر بوده است همان حرب بن امیه است.
دستهء دیگری از خاورشناسان قاطعیتی در رأی خود ندارند بلکه در این مسئله دچار تردید و تحیر میباشند، چون در برابر خود،دلائل و شواهد متعارضی میبینند که برخی از آنها مؤید امی بودن پیامبر اسلام است،و برخی دیگر با توجه به این شواهد،امی بودن رسول خدا را نفی میکند مطالعات و تحقیقات ویل Weil نتوانست این حیرت و تردید را از میان بردارد،زیرا وقتی آیهء: «و ما کنت تتلو من قبله من کتاب،و لا تخطه بیمینک» را در مد نظر قرار میدهد با توجه به اصل و ریشهء کلمهء «تتلو» (ت ل و)به این نتیجه میرسد که معنی تلاوت،اتصال و تقریر شفاهی است،و بعقیدهء او معنی آیه این است که پیامبر اسلام به خواندن و نوشتن آشنائی داشته است،منتهی پیش از بعثت،کتب یهود و نصاری را نخوانده بود."