چکیده:
امام علی بن ابی طالب(ع)در فصاحت و بلاغت بیمانند و در خطابه و سخنوری مشهور
خاص و عام است.سخنان زیبا و پرمحتوا و آموزنده او از روزگار زندگی پربار امیر
المؤمنین(ع)به بعد، مورد توجه ادیبات و سخنشناسان و بزرگان علم و ادب بود، تا
اینکه ادب و دانشمند و سخنشنای بزرگ سید رضی، در پایان قرن چهارم، گزیدهای از
سخنان آن بزرگوار را در کتابی به نام«نهج البلاغه»گرد آورد.نهج البلاغه که هم از جهت محتوا پرمعنا، و هم از لحاظ الفاظ زیباست، از همان
آغاز، توجه سوارکاران میدان بلاغت را به خود جلب کرده است.بزرگان دانش زیباییشناسی
و هنر سخنوری، صنایع بدیعی و بیانی را از سخن امام دریافتهاند.سخنش، بطور طبیعی و
بیهیچ تکلف و تصنعی، سرشاراز آفرینشهای هنر معنی بیان و بدیع است.و تصویر آفرینی،
در این کتاب از دیگر هنرها برجستهتر به نظر میرسد.در این نوشتار به نمونههایی از تصویرآفرینی در نهج البلاغه اشاره و بحث شده است
خلاصه ماشینی:
"صرفنظر از اینکه سخنانی چنین، ماهیتی یشگوییوار دارند یا از غیب خبر دادن یا از طریق آموزگاری تعلیم یافته از جانب خدا چون پیامبر گرامی در اختیار او قرار گرفته باشد؛از جنبه ادبی، بعنوان یک تمثیل، در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارند، همان گونه که سخنشناس ادیب-سید رضی-در ترصیع تاج گفتار بشر، به کمال استادی گوهریان دست یافته است، و جامهای از زیباترین تارههای دیبا و پرنیان اندام آراسته سخنوری را در کارگاه آفرینش هنری بافته است، گرچه شایان آن نیم که درزیگری چنین جامهای را در دست یازم، لیکن سر آن دارم به تماشای بهارستان جهان چمن حلههای دلربایش سر و جان بازم، و برخی دیگر از تمثیلها و وصفها و نمونههایی از نکات بدیعی آن را به نمایش دیدگاه گذارم، و شیفتگی خود را-اگر توانستم هشیار از این گلستان پا برون نهم-به دیگران بنمایم.
پناه میبریم به خدا از داشتن چنان زندگی ننگین، و از چنین مرگ و عذابی سنگین!و در صحنه دیگری امام جریان بیعت مردم با خود را به تصویر میکشد و تابلوی جاندار میآفریند که همگان برای رسانیدن خویشتن به امیر المؤمنین و دادن دست بیعت به حضرتش، چون شتران تشنهای که پس از هفتهها تشگی به آبشخوری تنگ رسیدهاند، شانه به شانه یکدیگر میسایند، و در این هجوم بند فشها میبرد، و ردا از دوشها میافتد، و افراد ناتوان پایمال میگردند، و توده مردم از این بیعت چنان شادند که خردسالان، پس از روزگارانی ترشرویی و اندوه، خندانند، و سالمندان با رنج بسیار برای رسانیدن خود به سوی مسجد روانند، و بیماران با تکیه بر دیگری خود را بر پای حفظکنان میرسانند، و دختران نورسیده سر برهنه خویش را بدان جای میکشانند."