چکیده:
در این مقاله، موضوع یادگیری اطلاعات کلامی مورد ملاحظه قرار گرفته است.پس از
نگاهی کوتاه در قال یک مقدمه، به معرفی مهارتهای مربوط به دانش بیانی اقدام شده
است.پیشینه اطلاعات کلامی در پژوهشهای مربوط به تداعی، در دهههای پایانی سده
نوزدهم ردیابی شده و روند پژوهشی مرتبط با این حوزه تا سالیان اخیر نیز از نظر دور
نمانده است.ویژیگیهای مختلف اطلاعات کلامی، توأم با طبقهبندی آنها، مشتمل بر سه
نوع نامها، واقعیتها و دانشهای کلامی سازمانیافته به بحث گذاشته شدهاند.در
مورد پردازش و ذخیرهسازی ذهنی طبقات سه گانه اطلاعات کلامی با اتکا به رویکرد
پردازش اطلاعات نیز به اجمال نکاتی ارایه شده است.در ضمن عرضه روشهای مختلفی که
برای پردازش اطلاعات نیز به اجمال نکاتی ارایه شده است.در ضمن عرضه روشهای مختلفی
که برای پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات کلامی مورد استفاده قرار میگیرند، گوشههایی
از کاربردهای این روشها در امر آموزش مطرح شده است.در بخش پایانی این مقاله، به نقش
اطلاعات کلامی در تعلیم و تربیت اشاره شده و از سودمندی دانشهای بیانی.به عنوان
مبنا و بستر یادگیری بسیاری از مهارتها، سخن به میان آمده و از اطلاعات کلامی، در
برابر برخی سوء تعبیرها و ملاحظات طعنآمیز دفاع شده است.سرانجام، یک جمعبندی و
نتیجهگیری کوتاه بر این نوشتار مهر ختام میزند.
خلاصه ماشینی:
"دانشآموزی که تاریخ ادبیات کشورش را مطالعه میکند، دانشجویی که مایل است از نظریههای مختلف یادگیری مطلع باشد و در حد خود مبانی و مفروضههای این نظریهها را بداند، استاد دانشگاه که قرار است در یک همایش علمی نتایج پژوهشهای خود را به دیگران عرضه کند و سیاستمداری که برای جلب هوا خواه، بدنبال تهیه یک سخنرانی پرشور است، همه و همه، نیازمند اکتساب اطلاعات کلامی وسیع هستند تا در موقع مناسب ضمن به خاطر آوردن، از آنها استفادهای مؤثر بنمایند.
با اندکی دقت، شباهت بین آنچه مد نظر گانیه است و نظریه یادگیری معنیدار آزوبل(1968)، بویژه عقاید وی در باب ساختار شناختی و نیز پیش سازماندهنده، معلوم خواهد شد تنها تمایزی که میتوان از این منظر بین آنها قایل شد این است که نظریه گانیه را باید مشتمل بر پردازش از پایین به بالا تلقی کرد چرا که از دیدگاه وی آشنایی با محتوای یادگیری و معنابخشی به مطالب آموختنی، قدم به قدم و به صورت تسلسلی انجام میگیرد، به نحوی که فراگیر ابتدا با مفاهیم رده پایینتر آشنا خواهد شد و پس از آموختن آنها، به سراغ مفاهیم و مطالبی که در ردههای بالاتر شناختی(به لحاظ انتزاعی)هستند، میرود.
هم آزوبل و هم گانیه، اوصل کلی و مفاهیم عمده را در برگیرنده مطالب جزیی و خاص میدانند و از همین فرض اساسی، برای معنیدارتر کردن اطلاعات و افزایش میزان آشنایی آنها استفاده میکنند، بدیهی است که وجود ساختار در اطلاعات یا محتوای یادگیری نیز که تأثیر غیر قابل انکاری بر یادگیری دارد(ویلبرت و همکاران 57 ، 1998)مورد تأکید و توجه هر دو نظریهپرداز بوده است."