چکیده:
<P>استقراء مسألهای است که از زمان ارسطو تاکنون فیلسوفان درباب آن سخن گفتهاند.مشکل اساسی در مسأله استقراء این است که چگونه میتوان با مشاهدهء چند مصداق به نظریه یا فرضیه کلی دست یافت.فیلسوفان علم نظرات گوناگون عقلگرایی،تجربهگرایی،حساب احتمالات و غیره را مطرح کردهاند.شهید صدر در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء ضمن نقد دیدگاههای فیلسوفان غرب به ارائه نظریه نوینی پرداخته است وی در این نظریه،دلیل استقرایی را در مرحلهء توالد موضوعی و توالد ذاتی تفسیر کرده و با تقسیم یقین به منطقی،ذاتی و موضوع،و با استمداد از علم اجمالی در علم اصول، یقین در دلیل استقرایی را موجه میسازد.چالشهای مبانی منطقی استقراء در مرحلهء توالد موضوعی و تولد ذاتی و نقدهای این نظریه در پایان مقاله بیان شده است.</P>
خلاصه ماشینی:
"خوانند از بهر آنکه حق تعالی و تقدس از نور علم خود عقل را بیافرید و او را مؤدب و معلم خلائق گردانید چه در ظاهر و چه در باطن و هر کسی را در مرتبۀ ایشان تعلیم و تعریف میکند و خلق بواسطه این صورت که معنی خلقت است راهی مییابند و وسیلتی میجویند و اگر این صورت نبودی دریافت حکمت او به هیچ وجه ممکن نگشتی که کشف اشیاء به او باز بسته است و سعادت و شقاوت خلق به او باز بسته است تا هرکه متابعت عقل کند رستگاری یابد و هرکه از وی اعراض جوید شقاوت او را حاصل آید نعوذ بالله من سخط الله»1 همانسان که در این عبارت مشاهده میشود در نظر سعد الدین حموی،عقل اثر نور علم خداوند تبارک و تعالی است و به همین جهت هم در ظاهر و هم در باطن وسیلۀ هدایت مردم شناخته میشود تردیدی نمیتوان داشت که طبق آنچه این عارف بزرگ در باب عقل ابراز داشته است جائی برای اختلاف و دوگانگی میان عقل و عشق باقی نمیماند زیرا عقل علاوه بر اینکه وسیلۀ هدایت در ظاهر و باطن امور شناخته میشود بحکم اینکه صورت عالم را تشکیل میدهد با هریک از امور در جایگاه خود همآهنگ و سازگار است بنابراین عقل، یک امر عام و جاودانه است که با همۀ موجودات از ازل تا ابد در نظام معقول آفرینش همراه و همآهنگ است با مراجعه به تاریخ عرفان اسلامی میتوان دریافت که بیشتر عرفای بزرگ تا قرن ششم هجری،نسبت به عقل عنایت مخصوص داشته و همواره از آن تمجید و ستایش کردهاند."