خلاصه ماشینی:
"ژوس در تأیید نظریه خود این مطلب را عنوان میکرد که«هیچوقت نمیتوان بدون واژگون کردن تمام قوانین طبیعی،قبول کرد که مردی از روی خونسردی بدون آنکه فاعل جنایتی باشد خود را بارتکاب آن جنایت متهم نماید» ژوس در عقیدهء خود تنها و بیحمایت ماند و آنچه که عموما قبول میکردند این بود که«اگر موضوع جرم عبارت از یک جنایت مهم بوده که میتوانسته موجب اعلام مجازات اعدام بشود،اقرار بهیچوجه برای اعلام چنین مجازاتی کافی نخواهد بود و میبایستی که باعتراف نشانهها و قرائن دیگر یا گواهی یک گواه خوب نیز افزوده شود» مؤلفین قرن هیجدهم هم در اینباره قطعیت کمتری نداشتهاند،«یک اعتراف تنها هیچوقت نمیتوانسته موجب محکومیت باعدام بشود و برای اعلام چنین -------------- (1)-مویار دوووگلان؛اثر نام برده شده،صفحهء 643.
مویار دوووگلان در تأیید و حمایت از فلسفهء این سیستم قانونی و لزوم اجرای شکنجه نظریه زیر را بصراحت بیان مینماید:«دلایلی که بنظر میرسد میبایستی منشاء و اساس قبول و اجرای شکنجه تلقی شوند بر این پایه استوار است که با توجه باینکه در اغلب موارد غیر ممکن بوده است که نسبت بوقوع جرم و اسناد آن بیک شخص خواه بوسیله گواهی گواهان،خواه بوسیلهء اسناد و مدارک و خواه بوسیله قرائن و اماراتی که بندرت برای تشکیل یک دلیل کامل روشنتر از روز باهم تطابق و همآهنگی داشتهاند،ایمان و اعتقاد قاضی که برای وقوف بر حقیقت امر و محکوم کردن لازم بوده است بدست بیاید،بنابراین آزاد کردن کسی که مظنون بارتکاب جرمی باشد ظالمانهتر از محکومکردن کسی است که تقصیر او کاملا باثبات نرسیده باشد مضافا باینکه انسانیت و مصلحت جامعه حکم میکند که جرائم هیچوقت بلا مجازات نمانند."