خلاصه ماشینی:
بافندگی-ساعتسازی-و غیره و غیره است.
حال ملاحظه فرمائید آیا در ایران میتوان برای فراگرفتن یکی از این فنون بمعنائی که تعلیمات حرفهای بتوان بآن اطلاق نمود حتی یک مدرسه را نشان داد؟ نهتنها ما در این قسمت بکلی غافل نشستهایم بلکه هر وقت هم بنا بر تصادفاتی چنین مدارس در ایران تأسیس شده سلیقۀ کلی پسند ما بزودی مؤسسه را از مجرای اصلی منحرف نموده و بصورت مؤسسات معمولی کشور درآورده است.
بنظر میرسد که مطالعه در این موضوع و اقدام سریع در برقرار نمودن مدارس حرفهای که البته شامل حرفههای مخصوص خود ما از قبیل قالیبافی نیز باید باشد یکی از راههای حقیقی خدمت بکشور است و امیدواریم مسئولین امور فرهنگی هریک در قسمت خود باهیمت این موضوع توجه و در راه اجرای آن اقدام فرمایند.
نظر فروغی در باب ترجمه: «منظورم این نیست که ما باید افق نظر خود را بآنچه پدران ما می گفتند و مینوشتند محدود کنیم-و در مقام ابداع و تجدد نباشیم.
بلکه بکلی برخلاف این نظر دارم و جدا معتقدم که ما هم خود باید در فکر ابداع باشیم و هم از خارجیان و مخصوصا از اروپائیان اخذ و اقتباس بسیار کنیم و بهمین نظر است که من تقریبا تمام عمر خویش را بانواع مختلف شناساندن وافکار و اقوال اروپائیان گذراندهام و لیکن آگاهی و اقتباس از افکار ولطائف گفتار خارجیان مستلزم آن نیست که شیوۀ زبان و بیان خود را از دست بدهیم و پسندیدهتر آن است که فکر اروپائی را بزبان و بیان اختصاصی ایرانی درآوریم.