خلاصه ماشینی:
"هر سحرگه با صبا آئیم در راز و نیاز تا رساند سوی جانان نالهء شبگیر ما بخت خود را آزمودم جمله در بازار عشق جز غم و حسرت نشد یکدم ازو توفیر ما چارهء ما چیست یاران؟تشنهلب در آب جو؟ بر سر ما میرود از بیش و کم تقدیر ما من غلام همت آن خواجه شیرازیام حافظ از عهد ازل بوده است یکتا پیر ما گفت:دی با من چه شده گنجینهء عرفان»معین؟ گفتمش:جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) در اینجا با کمال تاسف باید گفت که خطاهای زیادی در نحوه تبلیغات برخی مقامات بیمسئولیت عرب نیز بنوبه خود امکانات بیشتری برای تبلیغاتچیان دولت اسرائیل فراهم ساخت تا بهتر بتوانند تجاوز کنند و خود را مورد تجاوز قلمداد نمایند تا آنجا که در مرحلهای امر حتی بر کسانی چون ژان پل سارتر مشتبه شده بود!"