خلاصه ماشینی:
دکتر مهدی حمیدی در حجله عروسان کوه >CS< در دفتر حیات تو ای کاخ سربلند هرکس بصفحهای قمی برکشید و رفت اما کسی بر از تو یا آشنا نبود یا زان اثر نماند-حدیثی شنید و رفت از سینۀ تو خوانم ای قصر!قصهها دانم که سینهات سند افتخار ماست لیکن حدیث آنکه جهان بود و شاه تو وینهم دلیل-باد گران،کاین نه کار ماست دل میتپد بسینه ز رؤیای راز شب#کان شب برفت و راز بسینه نهان نبرد وان راز را حکیم ندیده گرفت و گفت#جمشید جز حکایت جام از جهان نبرد در بند آن نیم که بجا بود این عقاب{P1P}#یونان اگر نبود و از آن پس عرب نبود در فکر آن شبم -که بدامان روزگار#چیزی نبود اگر هوس نیمه شب نبود!