چکیده:
هدف از این مقاله معرفی نقادانه چند الگوی رفاه اجتماعی است که هر کدام بر بنیاد شیوه نگرشی خاص و معیارهای ارزشی ویژه بنا شده اند.
در عین حال این الگوها در اقتصاد اجتماعی و اقتصاد رفاه معروفیت دارند و استقرار یافته اند و نمونه آن الگوی پارتو و داب است. با این وصف با الگویی برخورد خواهیم کرد که بیشتر به صورت پل ارتباطی بین نظریه بازار و نظریه برنامه ریزی درآمده است.
من لازم دانستم با نگرش انتقادی انها را معرفی کنم زیر بحث درباره رفاه و عدالت اجتماعی در ایران گر چه متخصصان این رشته را تا حدی به خود جلب کرده است ، اما متاسفانه هم از حیث موازین علمی و تخصصی این رشته و هم از حیث میانی تحلیل اقتصاد سیاسی نارسایی و نا آشنایی زیادی در میان اندیشه ورزان این رشته وجود دارد . لازم بود برای یاری به روشن شدن این بحث ها به وازه برای مقابله با تعصب بازار گرایی ،که رفتار بازار را به مثابه امری طبیعی در نظر می گیرد. این الگوها را ارزیابی می کردم.
خلاصه ماشینی:
"این مطلوبیست *عضو گروه پژوهش رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ربطی به میزان درآمد افراد و قیمتها ندارد،فقط کافی است رقابت بین مصرفکنندگان برای همه انواع کالاهای جدی و کامل باشد.
در نظام پارتو اگر نسبت بین این مطلوبیت نهایی برای هر فرد مصرف کنند(یعنی مطلوبیت نهایی بدست آمده بخش بر مطلوبیت قربانی شده)برابر با نسبت قیمت آن دو باشد آن فرد به حداکثر رفاه خود رسیده است.
اگر همه مصرفکنندگان در فرآیند رقابت و سود شخصی بدنبال چنین هدفی باشند،از انجا که قیمتهای نسبی در رقابت برابرند پس نسبت مطلوبیتهای نهایی بدست آمده هر فرد به مطلوبیت نهایی از دست داده آن فرد،با نسبت مزبور برای بقیه افراد در هر یک جامعه برابر میشود.
اگر چنین چیزی با موفقیت انجام شود دیگر تغییر مزبور محدودیتی برای بکار بردن قید افزایش درآمد اجتماعی ندارد اما اگر غیر ممکن باشد که بازندگان بالقوه به برندگان امتیاز لازم را بدهند و آنها را به عدم حمایت از تغییر قانع کند تغییر در نظر گرفته شده به مثابه افزایش درآمد اجتماعی در نظر گرفته میشود.
بله اگر درآمد و سطح مصرف(یا هر آنچه بیانگر سطح رفاه است)در یک دوره بیشتر یا کمتر از دوره قبل باشد، آنگاه تغییر در نظام توزیع درآمد(همنطور که در مورد قیمتهای نسبی در دو شاخص دیدیم)میتواند نتیجه تغییر را از این رو به آن رو کند."