چکیده:
اعتیاد پدیده ای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که عوامل متعدد فردی و محیطی در گسترش یا کنترل آن تاثیر دارد. سو مصرف مواد را رفتاری قابل پیشگیری و وابستگی به مواد را یک بیماری مزمن، عودکننده و قابل درمان دانسته اند (NIDA-2000). از این رو جوامع مختلف در مراحل متفاوت حیات تاریخی خود، با هدف کاهش بروز یا به تاخیر انداختن آن (پیشگیری اولیه)، کاهش شیوع و درمان زودهنگام آن (پیشگیری ثانویه) و کاهش عوارض ناشی از آن (پیشگیری ثالثیه) چاره اندیشی کرده، از یک سو سیاستهایی را برای تعدیل آسیب پذیری در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی دنبال کرده، از دیگر سو، تاب آوری افراد، خانواده ها و جوامع تقویت می شده تا با کاهش بار فشار ناشی از آن، چشم انداز روشن تری برای سلامت انسانها و جوامع تصویر شود.
امروز دیگر نه رویای «جهان عاری از اعتیاد» را به سر داریم، نه تسلیم شده دستها را از آینده تهی می دانیم، بلکه با پرهیز از دیدگاه «سفید یا سیاه» و با چشمانی گشوده می پذیریم که در کشور ما نیز مثل هر مکان دیگر دنیا این مشکل اجتماعی وجود دارد. هنر آن است که همپای زمان، ساز و کاری پویا برای شناسایی ماهیت تغییر پذیر و عوامل تاثیرگذار بر روند آن را در پیش گیریم و میان مبانی نظری، پژوهش ها و تجربیات بومی و میدانی در زمینه پدیده اعتیاد در ایران، راه های موثرتر برای تقویت عوامل محافظ و کاهش تاثیر عوامل خطر، در سه قلمرو زیستی، روانشناختی و رفتاری، و اجتماعی و محیطی را برگزینیم.
در متون پیشگیرانه آمده است که برنامه پیشگیری از اعتیاد هر اجتماع مانند جعبه سیاه هر هواپیما، اطلاعات خاص خود را دارد، که دارای رمز و راز ویژه و منحصر به فرد برای آن اجتماع است که طی برنامه کشف می شود. رمز و راز بسیاری که هنوز بر ما گشوده نگشته و در هاله ای از ابهام در انتظار جستجوی ماست.
خلاصه ماشینی:
"با این درک از انسان و در یک چشمانداز انسانگرایانه،هر گامی برای«آسایش جسمی-روانی-اجتماعی»یا«سلامت»و بطور اختصاصیتر هر اقدام پیشگیرانه،مبتنی بر اجتماعی شدن وی است،به گونهای که این فرصت فراهم میشود تا فرد بتواند آزادانه و آگاهانه ارتباطی سالم و پویا با محیط برقرار کند،حقوق مسئولیتهای خود را باز شناسد و حاکم بر ساماندهی و سازماندهی این ارتباط باشد(2000 Cfes-Parquet, )در واقع هر فرد حق و توان تعیین سرنوشت سلامت خود را دارد تا برای حفظ،ارتقاء و در صورت لزوم باز یافتن سلامت خود و دیگران وظایفی را بر عهده گیرد،خلاقانه برانگیخته شود و به روشی فعال بر عوامل تعیینکننده( Determinants )سلامت خود یا اطرافیان تأثیر بگذارد.
اگر در این هنگام منابع ایمنی بخش خانوادگی،گروه همتا یا منابع اجتماعی در دسترس نباشد یا فرد مهارت به دست آوردن آنها را از طریق مهارتهای ارتباطی(که از نشانههای سلامت روان است)نداشته باشد،ناگریز دراین شرایط برای فرار یا تسکین خود به مصرف مواد گرایش مییابد.
شواهد علمی نشان داده است که این آموزشها که در قالب یک برنامه گسترده باشد نقش مهمی در پیشگیری اولیه دارد(1991 Erreat )،1999 Kaplan ) از آنجا که همه کودکان و نوجوانان در زندگی خود با فشارهای روانی روبرو میشوند و بخشی از آن ناشی از رشد بهنجار کودکی و بخشی دیگر ناشی از ارتباط کودک با والدین و اجتماع است،در صورتی که آنها فاقد تواناییهای لازم باشند،در مواجه با مسائل زندگی روزمره،آسیبپذیری بیشتری خواهند داشت.
خلاصه،برای بسیج جوامع محلی( Community Moblizing )رعایت موارد زیر لازم است(1996 Pan American Health Organization ): درگیر بودن اعضا در همه مراحل-مدخله مؤثر نیاز به طراحی دقیق دارد،شناسایی مشترک مشکل،نیازها و منابع،جامعیت و یکپارچگی به گونهای که اجزاء یکدیگر را تقویت کنند-طولانی بودن برنامه برای ایجاد تغییر پایدار-تأثیرگذاری معنادار بر هنجارهای رفتاری-تحقیقات و ارزشیابی اثر بخشی-منابع کافی-همکاری فعال کارشناسان با اعضای محله به ویژه رهبران محلی."