خلاصه ماشینی:
"اکنون تراپس به شرح زندگی خود میپردازد و از روابط خود با رئیس سابقش-که اخیرا بر اثر سکتهی قلبی درگذشته است-صحبت میکند.
سخنان وکیل مدافع که متهم را بیگناه و او را«قربانی تمدن زمان ما»میداند، بینتیجه است:رئیس دادگاه حکم اعدام تراپس را صادر میکند.
اما صبح روز بعد که مهمانان شب پیش برای اعلام ختم«بازی»به خوابگاه تراپس میروند، مشاهده میکنند که او خود را حلقآویز کرده است.
اما برخی دیگر از منتقدان خودکشی او را عملی بیهوده و نابجا میدانند و اعتقاد دارند که او با این کار به«بازی»قاضیان بازنشسته و،در نتیجه،به کیفیت اثر دورنمات لطمه زده است.
به نظر میرسد که دورنمات انتقاد صاحبنظران اخیر را پذیرفته است،زیرا در نمایشنامهی رادیویی،که او اندکی پس از انتشار این داستان نوشت،از خودکشی تراپس اثری نیست:در اینجا تراپس،پس از گذراندن شبی پر دلهره،صبح روز بعد با اتومبیلش که در این فاصله تعمیر شده است به سفر خود ادامه میدهد."