چکیده:
علم الهی یکی از چهار صفت مهم حقیقة واجب الوجود است که از اهمیت خاصی برخوردار است. در مقاله حاضر پس از مرور دیدگاههای مختلف در تعریف علم و ارائه دلایل عقلی و نقلی عالم بودن خداوند، به تفصیل دربارة کیفیت علم الهی بحث شده است. در میان موضوعات مختلفی که متعلق علم الهی قرار میگیرد موجودات مادی و حالتهای وجودی آنها بیش از همه بحثانگیز بوده است. کیفیت علم الهی به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها و همزمان با ایجاد آنها و نیز بعد از فنای آنها متفاوت است. بیشترین اشکال در مورد علم الهی قبل الایجاد به حالات وجودی مادیات است که مقاله حاضر به تفصیل و با توجه به دیدگاههای مختلف در تعریف علم آن را بررسی کرده است.
خلاصه ماشینی:
"این عقیده یعنی پذیرش واسطه بین وجود و عدم فینفسه نظریهای باطل و برخلاف بداهت است، ولی در عین حال برفرض پذیرش آن مشکل علم حل نمیگردد؛ زیرا بر فرض علم حق به موجودات به واسطة ثابتات ممکن باشد اما علم حق به آن ثابتات به چه واسطهای امکان میپذیرد؟ اگر آنها متعلق علم حق نیستند چگونه میتوانند واسطة علم قرار بگیرند و اگر متعلق علم حق هستند، قبل از ثبوت آنها چگونه این علم واجب قبل از ایجاد متحقق بوده است؟ از آن روکه حکما علم را اضافه نمیدانند، بلکه آن را یا حضور معلوم نزد عالم یا حصول صورت آن میدانند؟ درباره علم ذات واجب به موجودات و ماهیات ممکن قبل از ایجاد، مطالب مختلفی بیان نمودهاند که به ایجاز نظریات مختلف آنان را بیان میکنیم.
این سخن صریح است که علم واجبالوجود به اشیا به طریق ارتسام صور معقولات در ذات واجب نیست، بلکه نسبت این صور به او نسبت «عنه» است، نه «فیه» و نیز در اول همین فصل فرموده: ثم یجب لنا أن نعلم أنه إذا قیل عقل للاول قیل علی المعنی البسیطة الذی عرفته فی کتاب النفس و انه لیس فیه اختلاف صورت مرتبة متخالفة کما یکون فی النفس علی المعنی الذی مضی فی کتاب النفس فهو لذلک یعقل الاشیا دفعة واحدة من غیر أن یتکثر بها فی جوهره أو تتصور فی حقیقة ذاته بصورها بل تفیض عنه صورها معقولة و هو أولی بأن یکون عقلا من تلک الصور الفایضة."