خلاصه ماشینی:
"و بالاخره یک مسئله عمده:آیا پاسخ این پرسشها را باید در محدوده علم و به کمک ابزار علمی جستجو کرد و یا اینکه پا فراتر نهاد و به حوزه فلسفه و اخلاق گام گذارد،یعنی به دنیای ارزش رویآورد و طلب حل معما کرد؟در این صورت کدام ارزش را باید برگزید؟ملاک رجحان چه خواهد بود؟ اهمیت عملی مسئله کمتر از جنبه نظری آن نیست:آیا بحث در قلمرو علم و ارزش بمعنای تعیین حدود مسئولیت اخلاقی و اجتماعی علم و بالنتیجه عالم نیست؟آیا تجاوز ارزش به قلمرو علم بمنزله گذاردن علم در خدمت ارزشهای مسلط گروه و یا گروه مسلط نمیباشد؟اگر مفهوم علم متضمن قبول ارزشهای معینی است،آیا عالم،به اعتبار عضویتش در«جامعه علمی» مکلف به دفاع از«اخلاق علمی»نخواهد بود،و آیا بدینطریق خود را«متعهد»نخواهد کرد؟ آیا چنین موضعگیری به برخورد میان ارزشهای علمی و دیگر ارزشها نخواهد انجامید؟ «جوامع علمی»چه راهحلهائی دارند؟آینده این برخورد چیست؟ این پرسشها و مانند اینها،بهویژه به روزگار ما،خواه به دلائل نظری و خواه به سبب بستگی نتایج عملی آن با سرنوشت همه،وجدان و اندیشه گروه کثیری از صاحبنظران و همچنین بسیاری از مردم ساده سراسر جهان را بخود مشغول میدارد.
در خیلی از رشتههای معرفت،تعریف متوقف بر اطلاع دقیق از مفهوم واقعیت خارج از ذهن است،و چون در بسیاری از موارد،خواه بدلیل طبیعت خاص واقعیت و خواه بدلیل ضعف معرفت علمی در آن زمینه،مفهوم دقیق واقعیت روشن نیست،بنابراین در چنین مواردی تعریف -------------- برای اطلاع مقدماتی از مسأله تعریف بطور کلی و انواع و شروط آن بنحوی روشن و بسیار قابل فهم،مراجعه شود به اثر معروف،هرچند تا اندازهای قدیمی، Nagel,Cohn سودمند است."