خلاصه ماشینی:
"قطعات پراکندهای که استاد درتحلیل جنگها، اسکان اجباری عشایر، و مشکلات عدیده این کوچندگان و بویژه ایل بزرگ قشقایی نوشته است، اگر روزی به صورت موضوعی و درپیوند با یکدیگر قرارگیرند، میتوانند تاریخ 57 ساله عشایر جنوب و چالشهای حکومت پهلوی با آنها را به روشنی پیشچشم آیندگان قراردهد.
اهم این ایلات، ایل بزرگ قشقایی است که بیش از صد طایفه کوچک و بزرگ دارد که قسمت اعظم آنها به حکم همان مظاهرنژادی از نژاد سفید بوده و حتی کمتر از دیگران هم در معرض آمیزش و اختلاط با بیگانگان واقع گشتهاند.
«اگر قره قاج نبود»، ص 95 رضاشاه و ایل قشقایی در زمان رضاشاه، ایلی بودن و به ویژه قشقایی بودن گناهی نابخشودنی بود و غالبا مجازاتهای کوچک و بزرگ در پی داشت.
بودند کسانی که این ادعا را لاف و گزاف وطنپرستانه میدانستند، لیکن قشقاییها پاسخهای شنیدنی داشتند و میگفتند: «دشمنان ایالتی و ایلی ما که به بیگانگان دست دوستی دادند و به روی ما شمشیر کشیدند نه فقط در روزگار دیکتاتوری آسیبی ندیدند بلکه به چنان قرب و منزلتی رسیدند که دختر پادشاه را هم عروس خانه و خانواده خویش کردند.
این صدا در همه جا بلند بود: «اگر قرهقاج نبود»، ص169-170 تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصلکردن آمدی گزارشی از گرسنگی و رنج عشایر چندی پیش از یک مدرسه عشایری دیدن میکردم."